دانش پرست

لغت نامه دهخدا

دانش پرست. [ ن ِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) پرستنده دانش. که دل در دانش بندد. که علم معبود سازد :
بپرسید کانجا که دارد نشست
چنین گفت ملاح دانش پرست.
اسدی.
یکی گفت کای شاه دانش پرست
پرستشگری در فلان غار هست.
نظامی.
گروهی حکیمان دانش پرست
ز اسباب دنیا شده تنگدست.
نظامی.
دلیر و سخنگوی و دانش پرست
بتیر و بشمشیر گستاخ دست.
نظامی.

فرهنگ فارسی

پرستند. دانش

فرهنگ عمید

کسی که علم و دانش را دوست داشته باشد و دل به آن بندد، پرستندۀ دانش.

پیشنهاد کاربران

بپرس