دایره زنگی

/dAyerezangi/

مترادف دایره زنگی: دایره، دف

برابر پارسی: دُریه

معنی انگلیسی:
tambourine, timbrel

لغت نامه دهخدا

دایره زنگی. [ ی ِ رَ / رِ زَ ] ( اِ مرکب ) رجوع به دایره ( در معنی آلت موسیقی ) شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از آلات ضربی و آن سازی است مرکب از حلقه های چوبی که یکی از دو قاعده آن را - که دایره است - پوستی کشیده و در داخل حلقه زنگوله های فلزی کار گذاشته اند .

فرهنگ معین

( ~. زَ ) (اِمر. ) یکی از سازهای ضربی که به دور آن زنگ ها یا حلقه های فلزی آویخته اند.

فرهنگ عمید

دایره ای که در چنبر آن چند سوراخ کرده و در هر سوراخ دو سنج کوچک قرار داده باشند.

فرهنگستان زبان و ادب

{tambourine, timbrel, tabor} [موسیقی] یکی از سازهای خانوادۀ طبل های طوقه ای یک طرفه با بدنۀ چوبی که در طوقۀ آن حلقه ها یا زنگوله هایی فلزی تعبیه شده است که با برخورد به هم و بدنۀ طوقه صدا ایجاد می کنند

دانشنامه آزاد فارسی

جدول کلمات

دف

مترادف ها

tambourine (اسم)
طبل بزرگ، دایره، طبل، دایره زنگی

facia (اسم)
حلقه، بند، کمربند، دایره زنگی، گچبری سر ستون، هزاره برجسته، لایه پوششی فیبری

timbre (اسم)
دایره زنگی

timbrel (اسم)
دایره زنگی

fascia (اسم)
حلقه، بند، نوار، خط، کمربند، دایره زنگی، گچبری سر ستون، هزاره برجسته، لایه پوششی فیبری

فارسی به عربی

دف

پیشنهاد کاربران

بپرس