درند

لغت نامه دهخدا

درند. [دَ رَ ] ( اِ ) شکل و صورت و شمایل. ( جهانگیری ). شکل و شمایل و صورت. ( برهان ) ( آنندراج ). || مانند و سان ، چنانکه گویند: فلک درند؛ یعنی فلک سان و فلک مانند. ( برهان ) ( آنندراج ). مثل و مانند و سان و مشابهت. || رسم و طرز و روش. ( ناظم الاطباء ).

درند. [ دُ رُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهاباد بخش بافق شهرستان یزد واقع در 72 هزارگزی شمال باختری بافق و 13 هزارگزی راه بهاباد به جزستان. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان بهاباد بخش بافق شهرستان یزد واقع در ۷۲ هزار گزی شمال باختری بافق و ۱۳ هزار گزی راه بهاباد به جزستان آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است

دانشنامه عمومی

درند، روستایی از توابع بخش خرانق شهرستان اردکان در استان یزد ایران است.
این روستا در دهستان رباطات قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۰ نفر ( ۶۱خانوار ) بوده است.
عکس درند
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

درند تلفظ: Drand به زبان پشتو به معنی زمین مخصوص خرمن کوبی.
عجله

بپرس