درواسپ

دانشنامه آزاد فارسی

دَرواسْپ
(به معنی دارندۀ اسب درست) یکی از ایزدان ایران باستان و آیین زردشت. نگهبان چهارپایان و رمه هاست و گاوان و کودکان را تندرستی می بخشد. در گوش یَشت هفت تن از نامداران از این ایزد برای چیره شدن بر هماوردان و پیروزی یاری می جویند. این نامداران عبارت اند از هوشنگ ، جمشید، فریدون ، هوم ، کِی خُسرو، زردشت و کِی گُشتاسپ .

پیشنهاد کاربران

دُرُواسپ - واژه اوستایی
نام چهاردهمین روز از ماه اوستایی در گاهشمار اوستایی!
نام دیگر: گِئوش ( گیوش )
در یَشت نهم اوستا درباره آن ایزدبانو روشنگری کرده است!
دُرُو: کوتاه شده دُرُود - درستی، راستی، تندرستی و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

درستی ( دُرُود ) ، در زبان بلوچی به شکل دُرُو خوانده می شود که هنوز هم هَنایشی ( اثری ) از آن در این واژه اوستایی پا برجا مانده است یا دُرُو کوتاه شده واژه درود است!
( ( واژه فارسی باستان دُرُود ( اوستایی: دُرُوتَه - دُر، اُود: پسوند اوستایی نسبت یا وابستگی ) : درستی و راستی به تو ( شما ) رِسَد!
نخست به معنای سلام یا خوشامدگویی پارسی بود که در گذشت زمان به معنای سپاس یا ستایش از کسی یا چیزی هم درآمد ) )

یکی از پرسش های ( سوال ۹۸ ) کارشناسی ارشد زبان های باستانی ایران سال۹۸ هم درباره معنی آن بود!
۹۸ - کدام واژه به معنای "دارنده اسبان تندرست" است؟
۱ ) بوشاسپ
۲ ) لهراسپ
۳ ) درواسپ
۴ ) ویشتاسپ
پاسخ درست: ۳
مُشت نمونه خَروار:
بیوَراسپ ( پیوَراسپ ) : دارنده هزاران اسب
ساتاسپ: دارنده یکصد ( یکسد ) اسب
دُرُواسپ: دارنده اسبان تندرست و به درد بخور ( سودمند )
پورُوشَسپ ( پُرُوشَسپ، پورُوشاسپ ) : دارنده اسب کُهَن و ریشه دار ( اصیل )
( ( شاید براتون جالب باشه:
واژه پورشه ( پُرشه ) هم از نام پدر زرتشت گرفته شده است! ) )
گَشتاسپ: دارنده اسب افتاده و سر به زیر ( محجوب )
گَرشاسپ: دارنده اسب لاغر
گُشَسپ ( گُشنَسپ ) : دارنده اسب جَهنده یا پَرِشی -
گرچه برخی معنی آن را دارنده اسب نر می دانند گُشن: وُشن، اَرشن - نر، مردانه
لُهراسپ: دارنده اسب تیزرو
ویشتاسپ ( گُشتاسپ ) : دارنده اسب آماده
اَرشاسپ: دارنده اسب نر یا مردانه
آریاسپ: دارنده اسب آریایی
هوکاسپ: دارنده اسب نیکو ( شایسته ) و رِند!
( هوک: زیرک، مکّار، فریبنده، رِند! )
هیتاسپ: دارنده اسب بر گردونه ( ارابه ) یا پا به رکاب
هیدراسپ: دارنده اسب دریایی
شیداسپ: دارنده اسب نورانی و فرّمند
بُرجاسپ: دارنده اسب بلند و خوش قد و بالا
نَوَنداسپ: دارنده اسب تندرو پیک یا نامه بر ( خبر آور )
خُرُوتاسپ: دارنده اسب خروشان و سهمگین
توماسپ: دارنده اسب فربه، بزرگ یا نیرومند
( توم: فربه، چاق، گنده )
هیچتَسپ ( هِئچتَسپ، هیچدَسپ ) : دارنده اسب پاک ( مطهر ) و پاکیزه ( تمیز )
( هیچت ( هیچد ) : شست و شو، پاک کردن )
اُورُودَسپ ( اُرُوگذَسپ ) : دارنده اسب تند و تیز، پیشرو یا اسب جنگی و جنگاور
( اُورُود از واژه اُورُوَنت گرفته که ویژگی اسب مهر ( میترا ) بوده است )
جاماسپ ( ژاماسپ ) : دارنده اسب درخشان و نورانی
( ژام: بلور، جام، شیشه ای )
طَهماسپ ( تَهماسپ ) دارنده اسب تَهمتَن ( لقب رستم ) و نیرومند
اَرجاسپ: دارنده اسب ارجمند، گرانبها و با ارزش
زَراسپ: درانده اسب زرّین یا طلایی
اَراسپ ( آراسپ ) : دارنده اسب آراسته و زیبا
و. . .

درواسپ واژه ای اوستایی برای گوش ایزد بود که معنی دارنده اسبان تیزرو می داده است

بپرس