دستک زن

لغت نامه دهخدا

دستک زن. [ دَ ت َ زَ ] ( نف مرکب ) دستک زننده. مطرب و سازنده و سرودگوی و خواننده. ( برهان ). مطرب و سازنده. ( آنندراج ). مطرب و رقاص و نغمه و چنگه زن. ( از لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). خنبک زن. ( از برهان ). || نادم و پشیمان. ( برهان ) ( آنندراج ). || متقلب در ترازو هنگام کشیدن. ( از لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). و رجوع به دستک زدن شود.

فرهنگ عمید

۱. مطرب، نوازنده.
۲. رقاص.

پیشنهاد کاربران

دستک زن : [اصطلاح موسیقی ] مطرب سازنده سرود گوی و خواننده را می گفته اند.

بپرس