دسپرادو

دانشنامه عمومی

دسپرادو (فیلم). دسپرادو ( به انگلیسی: Desperado ) فیلمی در ژانر وسترن به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی رابرت رودریگز محصول ۱۹۹۵ است. این فیلم پس از اکران و به سرعت علاقه مندان زیادی را مجذوب خود کرد. بازیگر نقش اول فیلم بازیگر اسپانیایی هالیوود بنام آنتونیو باندراس است. این فیلم دومین قسمت از سه گانه مکزیک به شمار می رود ( این سه گانه با نام های سه گانه ماریاچی و دسپرادو نیز شناخته می شود ) . در قسمت اول این سه گانه کارلوس گالاردو نقش ال ماریاچی را بازی می کرد اما در فیلم دسپرادو این نقش به آنتونیو باندراس داده شد. به کارلوس گالاردو نیز در این فیلم نقش کوتاه کامپا داده شد. از دیگر بازیگران آن می توان به ژواکیم دی آلمیدا، استیو بوشمی، سلما هایک، کارلوس گومز و کوئنتین تارانتینو اشاره کرد.
یک مرد آمریکایی ( استیو بوشمی ) که نامش در طول فیلم گفته نمی شود وارد میخانه ای در مکزیک می شود. او داستانی از یک مرد قد بلند مکزیکی به نام ال ماریاچی ( آنتونیو باندراس ) که در جعبه گیتارش اسلحه پنهان کرده بود و میخانه ای که در آن بوده تعریف می کند. در داستان او همه افراد در میخانه به جز خود او توسط آن مرد مکزیکی کشته می شوند. در ادامه فیلم قسمتی از فیلم ال ماریاچی نمایش داده می شود. در آن سکانش همسر ال ماریاچی توسط یک خلافکار به قتل می رسد.
در طول داستان فیلم ال ماریاچی به دنبال بوچو ( ژواکیم دی آلمیدا ) سردسته خلافکاران می گردد تا از او انتقام بگیرد. ال ماریاچی وارد شهری می شود و به همان میخانه ای می رود که در ابتدای فیلم فردی در آن داستانی تعریف می کرد. این میخانه یکی از دفاتر استخدام بوچو بود. ال ماریاچی همه افراد داخل میخانه را می کشد. هنگام ترک آن جا یکی از افراد بوچو او را برای کشتن تعقیب می کند ولی ال ماریاچی توسط کتابفروش زیبایی به نام کارولینا ( سلما هایک ) نجات داده می شود. ال ماریاچی مرد تعقیب کننده را می کشد ولی خود تیر می خورد و زخمی می شود. کارولینا او را به کتاب فروشی می برد. بعد از درمان ال ماریاچی توسط کارولینا٫او برای اعتراف به کلیسا می رود اما آن جا دوست خود ( همان مرد آمریکایی بی نام ) را می بیند. هنگامی که ال ماریاچی مشغول حرف زدن با اوست٫قاتلی حرفه ای به نام ناواجاس ( دنی ترخو ) که استخدام شده بود ال ماریاچی را بکشد٫آن فرد آمریکایی را با چاقو به قتل می رساند و ال ماریاچی را زخمی می کند. همان هنگام افراد بوچو می رسند و ناواجاس را اشتباهی می کشند. ال ماریاچی از طریق پسر بچه ای می فهمد که کارولینا هم برای بوچو کار می کند. او بسیار عصبانی می شود و به کتابفروشی برمیگردد. همان موقع بوچو نیز به کتاب فروشی می رود تا مقداری از حقوق کارولینا را به او پرداخت کند. ال ماریاچی پشت میز پنهان می شود ولی بوچو متوجه حضور او می شود اما به روی خود نمی آورد.
عکس دسپرادو (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس