دشوار امد

لغت نامه دهخدا

( دشوارآمد ) دشوارآمد. [ دُش ْ م َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) دشوار آمدن. ناگوار آمدن : ناگاه از کید نفس و تسویل شیطان سخنی که دلیل کراهت و دشوارآمد باشد از من صادر گشت.( انیس الطالبین ص 137 ). و رجوع به دشوار آمدن شود.

فرهنگ فارسی

( دشوار آمد ) مشکل فهم .

پیشنهاد کاربران

بپرس