دور افکنی

لغت نامه دهخدا

دورافکنی. [ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل و حالت دورافکن. عمل دور افگندن. عمل دور انداختن و طرح و طرد کردن. ( یادداشت مؤلف ). عمل راندن و دور کردن. || عمل پرتاب کردن به فاصله بعید. مفلاء؛ قسمی تیر که بدان دورافکنی و بلندافکنی آموختندی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

عمل و حالت دور افکن .

پیشنهاد کاربران

بپرس