دور اندیشی

/durandiSi/

مترادف دور اندیشی: احتیاط، حزم، عاقبت اندیشی، مال اندیشی، ملاحظه

معنی انگلیسی:
caution, prudence, providence, foresight

لغت نامه دهخدا

دوراندیشی. [ اَ ] ( حامص مرکب )صفت و حالت دوراندیش. مآل اندیشی. بینش صحیح آینده. آینده نگری. عاقبت اندیشی. ( یادداشت مؤلف ). عاقبت اندیشی و بصیرت و دوربینی و اطلاع. || ملاحظه عاقبت کار. ( ناظم الاطباء ). مآل اندیشی. عاقبت اندیشی.

فرهنگ فارسی

صفت و حالت دور اندیش .

مترادف ها

foresight (اسم)
پیش بینی، بصیرت، دوراندیشی، مال اندیشی

forethought (اسم)
احتیاط، دوراندیشی، مال اندیشی، اندیشه قبلی

فارسی به عربی

بصیرة , تدبر

پیشنهاد کاربران

خوض
احتیاط
براوردگری
دور اندیشی
کسی که در عواقب امور می اندیشد و راه صحیح را بر می گزیند.
امعان و حازم
امعان . .
حازم
اینده نگری

بپرس