دورو

/doru/

مترادف دورو: ریاکار، غماز، فریبکار، مرائی، مزور، منافق

معنی انگلیسی:
double-faced, hypocritical, insincere, deceitful, ambidextrous, double-dealer, false, guileful, reversible, two-faced, falsehearted, hypocrite, two-way

لغت نامه دهخدا

دورو. [ دُ ] ( اِ ) مخفف دروغ. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). رجوع به دروغ شود.

دورو. [ دُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) دوروی. هرچیز که دارای دورویه باشد. ( ناظم الاطباء ). || دارای دوجهت. دارای دوطرف :
یکرویه کرد خواهد گیتی ترا از آن
دورو ازاین جهت شده شخص نزار تیغ.
مسعودسعد.
یعنی که خور رفت از علو
در جدی چون دف دورو.
مجیر بیلقانی.
- طبل دورو ؛ که از زیر و زبر به پوست پوشیده باشد و آواز از هر دو سوی آن توان آوردن. ( یادداشت مؤلف ). که هر دو سوی چنبره آن را به پوست کرده باشند و بر هر جانب آن توان چوبک زدن و آوا برآوردن.
|| دوسو. دوطرف. دوردیف. دوصف. ( یادداشت مؤلف ). دوروی. دوجانب. دوکرانه. دوکناره.
- اطاق دورو ؛ که از دوسوی برابر هم به دو خانه در دارد. اطاقی که از یک سو به صحنی و از سوی دیگر به صحنی دیگر یا باغی یا نارنجستانی در دارد. ( یادداشت مؤلف ).
|| گل رعنا که یک روی آن زرد و روی دیگرش سرخ است.( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از برهان ) ( از شرفنامه منیری ). رعنا. گل قحبه. گل دوروی :
همه رنگ حیله بینم پس پرده فریبت
برو ای دورو که هستی ز گل دورو دوروتر.
وحشی ( از آنندراج ).
رجوع به دوروی شود.
|| غدار و حیله باز و مذبذب و منافق وریاکار. ( ناظم الاطباء ). مردم مزور و غیر صادق. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). منافق. ( غیاث ) ( برهان ) ( شرفنامه منیری ). ذوالوجهین. اهل نفاق و ریا. ( یادداشت مؤلف ) :
همه رازیان از بنه خود که اند
دورویند و از مردمی بر چه اند
فردوسی.
بزرگان که از دوده ویسه اند
دورویند و با هر کسی پیسه اند.
فردوسی.
همیشه تا که نبوده ست چون دورو یکدل
چنان کجا نبود مرد پارسا چو مرای.
فرخی.
جهانا دورویی اگر راست خواهی
که فرزند زایی و فرزند خواری.
ناصرخسرو.
زین رو که تو در عشق دورویی و دورایی
خود پیش تو چون گویم نام گل و سوسن.
سیدحسن غزنوی.
قلم دوزبان است و کاغذ دورو
نباشند محرم در این سو زیان.
کمال الدین اسماعیل.
همه رنگ حیله بینم پس پرده فریبت
برو ای دورو که هستی ز گل دورو دوروتر.
وحشی ( از آنندراج ).
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پارچه یاچیزدیگرکه پشت وروی آن ازحیث طرح ورنگ و، باهم فرق داشته باشند، کسی که گفتارش خلاف کردارش، باشد، منافق، مزدور
( صفت ) ۱ - آنچه که پشت و روی آن از جهت طرح و رنگ اختلاف داشته باشد ( مانند پارچه ) . ۲ - کسی که قولش خلاف عملش باشد منافق . ۳ - گل رعنا ( زیرا که یک روی آن سرخ است و روی دیگر زرد ) .
مخفف دروغ .

فرهنگ معین

(دُ ) ۱ - (ص . ) دارای پشت و روی یکسان . ۲ - (عا. ) دارای رفتار ریاکارانه ، منافق .

فرهنگ عمید

۱. ویژگی پارچه یا چیز دیگر که پشت و روی آن از حیث طرح و رنگ با هم فرق داشته باشد.
۲. [مجاز] کسی که گفتارش خلاف کردارش باشد، منافق، مزور: از مجلس ما مردم «دوروی» برون کن / پیش آر می سرخ و فروکن گل دوروی (فرخی: ۳۶۵ ).
۳. (اسم ) (زیست شناسی ) [قدیمی] نوعی گل که یک روی آن زرد است و روی دیگرش سرخ، گل رعنا: از مجلس ما مردم دوروی برون کن / پیش آر می سرخ و فروکن گل «دوروی» (فرخی: ۳۶۵ ).

واژه نامه بختیاریکا

پسی پیشی؛ دو مولا

دانشنامه عمومی

دورو (رود). رودخانهٔ دوئرو، دورو یا دونرو ( به اسپانیایی: Duero ) و ( به پرتغالی: Douro ) ، از مهمترین رودخانه های شبه جزیره ایبری است که از اسپانیا سرچشمه گرفته و پس از عبور از پرتغال به اقیانوس اطلس می ریزد. [ ۱]
عکس دورو (رود)عکس دورو (رود)

دورو (فیلم). دورو ( ایتالیایی: A doppia faccia ) یک فیلم دلهره آور به کارگردانی ریکاردو فردا است که در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کلاوس کینسکی، مارگارت لی، سیدنی چاپلین، آنابلا اینکنتررا، آلیس آرنو و کریستین کروگر اشاره کرد.
عکس دورو (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دورو (Douro)
(به اسپانیایی: دوئرو) رودی در اسپانیا و پرتغال، به طول ۷۷۵ کیلومتر. سومین رود بزرگ شبه جزیرۀ ایبِری است. از ضلع جنوبی پنیا دِ اوربیون در استان سوریا، در اسپانیا، سرچشمه می گیرد و در جهت غرب در فلات کاستیل جریان می یابد و ۱۰۵ کیلومتر در امتداد مرز اسپانیا ـ پرتغال ادامه پیدا می کند و در سائو ژوائو د فوش، ۵کیلومتری جنوب پورتو، به اقیانوس اطلس می ریزد.

مترادف ها

double-faced (صفت)
دو جانبه، دو رو، دو سر

hypocritical (صفت)
ساخته، متظاهر، دو رو، با ریا، ریاکار

disingenuous (صفت)
دو رو، بدون صراحت لهجه، بدون صمیمیت

insincere (صفت)
دو رو، غیر صمیمی، ریاکار، بی صداقت

reversible (صفت)
دو رو، برگرداندنی، برگشت پذیر، پشت و رو کردنی، لغو کردنی، قابل نقض

januslike (صفت)
دو رو

janus-faced (صفت)
حیله گر، دو رو، ادم دو رو، دغلباز

two-faced (صفت)
دو رو، ادم دو رو، دو وجهه

فارسی به عربی

منافق

پیشنهاد کاربران

کنایه است. در معنای کسی که ظاهر و باطنش یکی نیست . آدمی که دل و زبانش با هم تفاوت دارد.
ریاکار
در لکی یعنی "دروغ"
ذوالوجهین . [ ذُل ْ وَ هََ ] ( ع ص مرکب ) منافق . خداوندنفاق . دوروی : فقال له الاحنف امسک علیک فأن ذا الوجهین خلیق ان لایکون عنداﷲ وجیهاً. ( ابن خلکان . چ فرهاد میرزا ص 250 شش سطر به آخر مانده ) .
دورو ( Duru ) :در زبان ترکی به معنی صاف و زلال است
manipulative
در زبان لری بختیاری به معنی
دورغ
دورو::کسی که روی واقعی خود را نشان نمی دهد
دوروگو::دروغگو

بپرس