دوری جستن

لغت نامه دهخدا

دوری جستن. [ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) دوری کردن. دوری گزیدن. دوری خواستن. اجتناب ورزیدن. اجتناب. احتراز. تحرز. تجنب. ( یادداشت مؤلف ). استبعاد. ( تاج المصادر بیهقی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس