دولت موحدین شمال افریقا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دولت موحدین شمال آفریقا. «دولت موحدین» ۶۶۸ـ۵۱۵ هـ.ق. از جمله دولت های بزرگ اسلامی است که به دست علمای مذهبی «بربر» در غرب جهان اسلام پایه گذاری شد. پایه گذار این حرکت شخصی به نام "محمد ابن تومرت" بود. وی معتقد به توحید و وحدانیت خداوند و نیز امامت را رکنی از ارکان دین می شمارد. دولت موحدین پس از یک قرن و نیم حکومت، به دست افرادی از قبیله ی «بنی مرین» که از سا ل ها پیش در عرصه سیاست مغرب ظاهر شده بودند، از بین رفت.
«دولت موحدین» ۶۶۸ـ۵۱۵ هـ.ق. از جمله دولت های بزرگ اسلامی است که به دست علمای مذهبی «بربر» در غرب جهان اسلام پایه گذاری شد. پایه گذار این حرکت شخصی به نام "محمد ابن تومرت" بود. وی از علمای مشهور از قبیله ی «مَصامِده» در «مغرب الاقصی آفریقای شمالی» بود. نام پدرش "عبدالله" بود. در مورد اصل و نسب او اختلاف وجود دارد؛ بسیاری از مورخین مشهور چون "ابن اثیر"، "ابن خلدون" و "عبدالواحد مراکشی" نسب او را به «علویان» می رسانند. ابن تومرت در آغاز قرن پنجم برای کسب علم به مشرق رفت. وی ابتدا رهسپار «اندلس» شد و به «قرطبه» رفت که در آن زمان دارالعلم بود. از آنجا به «اسکندریه»، «مصر» و «بغداد» رفت و نزد عالمان بزرگی به کسب علم پرداخت و با آثار و اندیشه "غزالی" آشنا شد. وی در مشرق با مفتی «اشعریان» از اهل سنت آشنا و مسلک اشعریان را اختیار کرد. در آن دوران در شهرهای سلجوقی (در شرق خلافت اسلامی)، مدارس و مکتب های مذاهب مختلف، فعال بودند و از «معتزله» گرفته تا «اسماعیلیان» مشغول تدریس و تحصیل بودند. ابن تومرت در برابر فضای موجود بین شام و بغداد با اندلس و فقهای مالکی به این نتیجه رسید که تعبیر و تفسیرهای مالکیان از قرآن و سنت بدور از واقع می باشد.
مخالفت ابن تومرت با مالکی ها
از زمینه های اصلی مخالفت ابن تومرت با مالکی ها که بعدها موجب طرد او توسط فقهای مالکی شد، مخالفت او با انسان انگاری خداوند و تجسیم است. وی در دفاع از رای علمای اشعری اعلام کرد که انسان انگاری خداوند (تجسیم) مردود است و دادن ویژگی های انسان به خداوند مخالف یکتاگرایی و معنویت ادیان است. مخالفت ابن تومرت با فقهای مالکی از اختلاف در خصوص مساله توحید و تجسیم شروع شد؛ ولی به آن مساله ختم نشد. ابن تومرت معتقد بود که اصل و جوهره توحید یعنی یگانگی و وحدانیت خداوند که استخوان بندی اعتقادات افراد را تشکیل می دهد، باید بازسازی شود و از آنجایی که تعریف او در خصوص توحید با تعریف فقهای «مرابطین» متفاوت بود، آنان را فاقد مشروعیت مذهبی دانست. او مرابطین را مسؤول نشر و ترویج عقیده تجسیم قلمداد می کرد و حرکت مخالفت آمیز خود را بر علیه مرابطین با اتکا به عدم مشروعیت مذهبی آنان شروع کرد.اعلام عدم مشروعیت مذهبی در خصوص مرابطین که خود از مدعیان حمایت از مذهب و آیین بودند، بر آنان بسیار گران آمد. مرابطین با اتصال خود به خلفای بغداد و صدور حکم شرعی از سوی امام محمد غزالی، قطب فقهای بغداد در آن روزگار وجهه ی شرعی و مذهبی عامی برای خود ایجاد کرده بودند. به علاوه مرابطین در دفاع از سرزمین های اسلامی در مقابل مسیحیان و در نبرد معروف «زلاقه» بر علیه مسیحیان با مجاهدت و مقاومت پی گیر، بر وجه شرعی و مذهبی خود پافشاری کرده بودند. در خصوص انگیزه اصلی ابن تومرت مغربی که در اصل یک فقیه بود، نه جنگاور یا سیاستمدار نظریات مختلفی وجود دارد.تاریخ نگار مشهور مغرب ابن خلدون مقام او را بسیار می ستاید و معتقد است، انگیزه نسبت های ناروایی که به ابن تومرت داده می شود، حسد به پایگاه بلند فقهی و محبوبیت ابن تومرت است.
دیدگاه ابن خلدون
ابن خلدون معتقد است، ابن تومرت کسی بود که با انکار و انتقاد شدید بدرفتاری بزرگان و سران دولت را مورد بازخواست قرار داد و با اجتهاد و تبحر خویش با فقیهان آنان به مخالفت برخاست و در نتیجه دولت را ریشه کن کرد و به کلی واژگون ساخت.ابن خلدون با قائل شدن جایگاه مقدس برای وی او را از همه ی مطامع دنیوی و خواسته های نفسانی پیراسته می داند و از پاکی نیت و انگیزه ی وی به شدت دفاع می کند.
آغاز مبارزه سیاسی ابن تومرت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس