دیوژن

لغت نامه دهخدا

دیوژن. [ ی ُ ژِ ] ( اِخ ) صورت فرانسوی کلمه دیوجانس. رجوع به دیوجانس شود.

فرهنگ فارسی

فیلسوف یونانی پیرو مکتب کلبی ( و.سینوپ ۴۱۳ - ف. ۳۲۷ م . ) وی ثروت را تحقیر میکرد و از مقررات اجتماعی بیزار بود و چنانکه مشهور است در میان خمره ای یا چلیکی مسکن داشت و با نهایت قناعت زندگی میکرد. اسکندر مقدونی در قرنطش ( کرنت ) ازو پرسید بچیزی نیاز دارد وی پاسخ داد: (( آری اینکه تو خود را از برابر آفتاب که بمن میتابد کنار کشی . ) ) همو بود که در روزی روشن چراغ در دست در کوچه های آتن میگشت ومیگفت : (( من انسان را میجویم . ) ) حکایات بسیار از رفتار و گفتار او نقل کرده اند.
صورت فرانسوی کلمه دیو جانس .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:دیوگنس (ح ۴۱۲ ـ ح ۳۲۳پ م)

پیشنهاد کاربران

بیتی از مولوی درباره ی دیوژن
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو دد ملولم و انسانم ارزوست

بپرس