دیگران


معنی انگلیسی:
others, other people, rest

لغت نامه دهخدا

دیگران. ( اِخ ) ( تیگران ) برادر دیکران ( تیگران ) اول که در بیست وچهارمین سال سلطنت فیروزشاه پارسی بتخت ارمنستان نشست. ( از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2588 و 2589 ).

فرهنگ فارسی

برادر دیکران اول که در بیست و چهارمین سال سلطنت فیروز شاه پارسی بتخت ارمنستان نشست .

جدول کلمات

اغیار

مترادف ها

rest (اسم)
سامان، استراحت، اسایش، نتیجه، باقی، باقی مانده، تکیه، رستی، بقایا، فراغت، تجدید قوا، سایرین، دیگران، الباقی، موقعیت سکون

فارسی به عربی

استراحة

پیشنهاد کاربران

به تفتیش عقاید. !
هرکه دردایره ماند. .
دیگران به گیوتین
سایرین . اغیار
الباقی
اجاق
سوایر. [ س َ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ سایرة : امثله توقیعات او در اقطار جهان چون سوایر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . رجوع به سائر شود.
سایرین، اغیار
هم معنی
سایرین

بپرس