دیگران
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جدول کلمات
مترادف ها
سامان، استراحت، اسایش، نتیجه، باقی، باقی مانده، تکیه، رستی، بقایا، فراغت، تجدید قوا، سایرین، دیگران، الباقی، موقعیت سکون
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
به تفتیش عقاید. !
هرکه دردایره ماند. .
دیگران به گیوتین
سایرین . اغیار
الباقی
هرکه دردایره ماند. .
دیگران به گیوتین
سایرین . اغیار
الباقی
اجاق
سوایر. [ س َ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ سایرة : امثله توقیعات او در اقطار جهان چون سوایر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . رجوع به سائر شود.
سایرین، اغیار
هم معنی
سایرین