ذوی القربی

لغت نامه دهخدا

ذوی القربی. [ ذَ وِل ْ ق ُ با ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب )ج ِ ذوالقربی. نزدیکان. کسان. خویشان. خویشاوندان.

فرهنگ فارسی

نزدیکان خویشاوندان .
جمع ذوالقربی . نزدیکان .

فرهنگ معین

( ~. قُ با ) [ ع . ذووالقربی ] (ص مر. ) نزدیکان ، خویشان .

فرهنگ عمید

=ذوالقربی

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] ذوی القربی به معنای خویشاوند نزدیک که در ۱۱ آیه از قرآن از جمله در آیه خمس و آیه مودت به کار رفته و مودت آنان به عنوان مزد رسالت پیامبر(ص) یاد شده است. هر چند در مصداق ذی القربی بین علمای شیعه و سنی اختلاف هایی وجود دارد اما تقریبا بنابر روایات شیعه و برخی روایات اهل سنت، علی بن ابی طالب(ع)، فاطمه و فرزندان شان از مصادیق قطعی این آیات هستند.
قرب، مصدر و متضاد بُعد (دوری) به معنای نزدیکی و دنّو است. قرابت و قُربی به معنای نزدیکی و خویشاوندی نَسَبی است. زمخشری می گوید: قُربی مصدری است مثل زُلفی و بُشری، به معنای قرابت و نزدیکی. لغت نامه ها و فرهنگ ها نیز عموماً آن را به معنای خویشاوندی و قرابت نسبی گرفته اند.
در ۱۱ آیه از قرآن لفظ «القربی» آمده و در مورد اشخاصی به کار رفته است که دارای قرب و نزدیکی و عمدتاً دارای قرابت خویشاوندی اند و لذا گاهی کلمه "ذی" بدان اضافه شده است و گاهی "ذوی" و زمانی دیگر هم لفظ "اولی" و تنها در یک مورد بدون اضافه آمده است: «... الّا المودة فی القربی». و از این روی لازم است لفظی همچون "اهل" یا "ذی" و یا "ذوی" و... قبل از "القربی" در تقدیر گرفته شود. به نظر می رسد در بیشتر این آیات مقصود از ذوی القربی یا اولواالقربی خویشان و نزدیکان هر فردی از مسلمانان است اما با توجه به تفاسیر و روایات پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) چهار آیه را می توان ذکر کرد که مقصود از ذوی القربی در آن ها اهل بیت پیامبرند:

پیشنهاد کاربران

بپرس