رابطه دین و ازادی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رابطه دین و آزادی. آزادی عامل بقای اسلام و مایه تکامل معرفت دینی و احیای شریعت می باشد. آزادی یکی از بزرگترین و عالیترین ارزشهای انسانی است و به تعبیر دیگر جزء معنویات انسان است. معنویات انسان یعنی چیزهایی که مافوق حد حیوانیت اوست. آزادی برای انسان ارزشی مافوق ارزشهای مادی است. انسانهایی که بویی از انسانیت برده اند حاضرند با شکم گرسنه و تن برهنه و در سخت ترین شرایط زندگی کنند ولی در اسارت یک انسان دیگر نباشند، و آزاد زندگی کنند.
آزادی عنصری است که هر انسان آزادیخواه را به سوی خود جذب می کند. گرچه مفهوم آزادی جزو مفاهیم بدیهی محسوب می شود و برای هر قلب سلیمی از خورشید روشن تر نمایان می کند؛ لکن رسیدن به حقیقت آن کاری بس دشوار و پیچیده است. چه بسیار آدمیانی که در طول تاریخ شعار آزادی و آزادگی سردادند ولی بعدها به وسیله همین مقوله به اسارت و برده کشی دیگران پرداختند. چه «ایسم » ها و حزب ها وگروهکهایی که جوانان ساده را به اسم آزادی در دام خود افکندند و به انحراف کشاندند. عده ای از فیلسوفان، متکلمان و سیاستمداران برای کسب و تامین آزادی ملتهای مختلف بسیار کوشیدند، ولی با سوء استفاده ارباب سیاست و پول، آزادی انسانی به آزادی حیوانی و جنسی تبدیل گشت.در این نوشتار، دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری درباره آزادی از منظر درون و برون دینی آمده است. پرسشهایی چون: آیا اسلام برای عنصر آزادی ارزش قایل است یا خیر؟ و آزادی را در چه دامنه و قلمرو فردی یا اجتماعی، فلسفی یا حقوقی، فکری یا عقیدتی، مادی یا معنوی معتقد است؟ و ملاک و معیار آزادی چیست؟...در این مقاله، پاسخ داده شد.
آزادی در علوم مختلف
پیش از پرداختن به توضیح این گونه سؤالات لازم است، حوزه علمی مسئله آزادی که به جهات گوناگون در علوم مختلف مطرح شد، بیان گردد. در فلسفه علوم سیاسی از آزادی اجتماعی و سیاسی آن در بخش دموکراسی، در فلسفه متافیزیک در مبحث جبر و اختیار از آزادی فلسفی، در مسائل جدید کلامی درمسئله تعارض آزادی با محدودیتهای دینی از آزادی فردی، جنسی و غیره بحث می شود. در نوشته های استاد شهید مطهری، مقوله آزادی مورد بحث قرار گرفت که در این مقال به آن می پردازیم. در آغاز؛ انواع و اقسام آزادی و حدود و ثغور آن، تعریف، ارزش و اهمیت آزادی، منشا و ملاک آن، قلمرو و محدوده آزادی را ملاحظه می کنیم.
تعریف آزادی
استاد برای مفهوم آزادی یک معنای سلبی که عبارت از نبود مانع باشد بیان می کند گویا ایشان برای نقطه مقابل آزادی یعنی اضطرار، اکراه و جبر، بار معنایی ایجابی قایل شده است: آزادی، «یعنی جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نکنند، ممکن است یک موجود امنیت داشته باشد عوامل رشد هم داشته باشد ولی در عین حال موانع، جلوی رشدش را بگیرد». و نیز گفته است: «هر موجود زنده ای که می خواهد راه رشد و تکامل را طی کند یکی از احتیاجاتش آزادی است پس آزادی یعنی نبودن مانع، انسانهای آزاد انسانهایی هستند که با موانعی که جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه می کنند، انسانهایی هستند که تن به وجود مانع نمی دهند».
تعریف هگل و مارکس از آزادی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس