راست پیمان

لغت نامه دهخدا

راست پیمان. [ پ َ /پ ِ ] ( ص مرکب ) که پیمان راست دارد. که بر پیمان و عهد استوار است. که به وعده خود براستی عمل کند. کسی که پای بند عهد و پیمان است. رجوع به راست عهد شود.

فرهنگ فارسی

که پیمان راست دارد . کسی که پای بند عهد و پیمان است .

فرهنگ عمید

۱. پیمان راست ودرست.
۲. (صفت ) ویژگی آن که در عهدوپیمان راست ودرست و استوار باشد.

پیشنهاد کاربران

درست پیمان. [ دُ رُ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) استوار عهد. که پیمان و عهد محکم دارد. کسی که از عهد و پیمان خود نگاهداری می کند. ( ناظم الاطباء ) . صادق الوعد. صادق الوعده :
شاه مسعود کاختر مسعود
در مرادش درست پیمان باد.
...
[مشاهده متن کامل]

مسعودسعد.
با پشت و دل شکسته آمد
در خدمت تو درست پیمان.
خاقانی.
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف حجره و گرمابه و گلستان باش.
حافظ.
من و شوخ درست پیمانی
که خم زلفش از شکن برگشت.
ظهوری ( از آنندراج ) .

صادق العهد

بپرس