رامند

فرهنگ اسم ها

اسم: رامند (پسر) (فارسی) (هنری) (تلفظ: rāmand) (فارسی: رامَند) (انگلیسی: ramand)
معنی: نام نوایی و لحنی در موسیقی ایرانی، ( اعلام ) ) از روستاهای خارج از محوطه ی بخارا در عهد رودکی، ) یکی از بخش های شهرستان بوئین زهرا در استان قزوین
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم فارسی، اسم هنری

لغت نامه دهخدا

رامند. [ م َ ] ( اِخ ) از روستاهای خارج محوطه بخارا در عهد رودکی بشمار میرفته است. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 109 شود.

رامند. [ م َ ] ( اِخ ) از بلوکات قزوین ، حد شمالی بلوک دشت آبی ، غربی خزرود و ابهررود و افشاریه ،جنوبی خرقان و شرقی زهرا، در دامنه کوهی واقع است.و ایل شاهسون اینانلو با 150 خانوار در اینجا مسکن دارد. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 371 ). کوه رامند درقبلی قزوین و شمالی خرقان است و مردم نشین است و در او دیه ها، و زراعت و بلندی عظیم ندارد اما ذکرش در فهلویات بسیار آمده. ( نزهة القلوب چ لیدن ج 3 ص 195 ).

فرهنگ فارسی

بلوکی است شامل ده های خروزان خیارج تاکستان اسفرورین یاری آباد . لهجه اهالی آن جالب توجه است .
از روستاهای خارج محوط. بخارا در عهد رودکی .

پیشنهاد کاربران

رامند : /rāmand/ رامند 1 - نام نوایی و لحنی در موسیقی ایرانی؛ 2 - ( اعلام ) 1 ) از روستاهای خارج از محوطه ی بخارا در عهد رودکی؛ 2 ) یکی از بخش های شهرستان بوئین زهرا در استان قزوین.
رام یکی از ایزدان
رامند نام قله ائی در جنوب دشت قزوین در منطقه ائی بهمین نام گفته میشودکه شامل روستاهای حد فاصل منطقه زهرا در شرق ومنطقه افشاردر غرب وخرقان در جنوب ومنطقه دشتابی در شمال وشمال شرق میباشد.
دراین منطقه دو قوم ترک وتات زندگی میکنند.
...
[مشاهده متن کامل]

ترک زبان این قله را بنام راحمان وتات زبانان راه بند که در سایش کلمات به رامند تغییر داده شده میشناسند
ترک زبانان معتقد بودند چون این قله در مسیر قبله وسمت عبادت واقامه نماز بوده بنام صفات حسنه باریتعالی ( رحمان ) نامگذاری نموده اند،
وتات زبانان معتقد بودند وقتی از سمت آذربایجان وزنجان وارددشت قزوین شده وبسمت جنوب یعنی منطقه دانسفهان میرسیدند. به کوه وقله رامند میرسیند میپنداشتند راه بند است ومسیرشان را به سمت بوئین زهرا واشهارد کچ میکردند تا به جنوب کشور سفر کنند لذانام راه بند ویا رامند به کوههای جنوب دشت قزوین درمنطقه دانسفهان اطلاق گرفت،

رامند/ رامندی = امن/ امنیت/راحت/ آسودگی/ آرامش

بپرس