رامیار

فرهنگ اسم ها

اسم: رامیار (پسر) (فارسی) (تلفظ: rāmyār) (فارسی: راميار) (انگلیسی: ramyar)
معنی: رمه یار، چوپان، گوسفندچران، ( = رمیار )، رمه یار چوپان، شبان
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

رامیار. ( اِ مرکب ) چوپان و گوسپندچران. ( ناظم الاطباء ). شبان. ( آنندراج ) ( از برهان ) ( از جهانگیری ) ( از رشیدی ) ( انجمن آرا ). اصل این لغت رمه یار بوده یعنی ؛ ایلخی بان و رمه بان و بعضی گفته اند رمه در اصل رامه است یعنی ؛ رام شبان و مطیع او که آنرا رمه بان گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( از فرهنگ رشیدی ) :
رسیدم در میان مرغزاری
در آن دیدم رمی بی رامیاری.
نزاری قهستانی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) گوسفند چران چوپان .

فرهنگ معین

(ص مر. ) رمه یار، چوپان ، شبان .

فرهنگ عمید

= چوپان: رسیدم در میان مرغزاری / در آن دیدم رمی بی رامیاری (نزاری: لغت نامه: رامیار ).

پیشنهاد کاربران

رامیار اسم کردی میباشد به معنی سیاست مدار
دوستان می گویند این نام فارسی نیست ولی کردی است…
خوب آخه مردم من کردی که نزدیک ترین زبان جهان به پارسی میانه ( پارسی ساسانی ) هست و هم ریشه فارسی امروزه یا پارسی دری است.
کردی یک زبان بیگانه به ایرانیان نیست. همچو خون و نژادتان، زبانتان هم ایرانی هست و این مایه سربلندی ما هست.
رامیار : معنی رامیار : رامیار = رام یار : رام به معنی آرام، ایزد رام، خداوند آرامش و شادمانی است.
رام به معنی اهلی مطیع و سازگار است که با رم از مصدر رمیدن تفاوت دارد. رم به معنی سرکشی کردن و نافرمانی ست. بنا براین رام یار به معنی؛ یاوری برای اهل سازش ، دوستی اهل، همساز، هم آوا ، هماهنگ. رامیار دوستی به دور از ستیز و گردنکشی ست.
اسم رامیار فارسی نیس و یک کلمه کوردیه به معنیه سیاست مدار لطفا امار اشتباه ندین
در زبان فارسی: رامیار به معنی یاور رام ( شادمانی ) است و همریشه با رامین میباشد.
�رام� خدای بزم و شادمانی است.
اینکه میگویند رامیار به معنی چوپان است به کل اشتباه است آن واژه رمه یار است و نه رامیار . مثلا این شعر :
...
[مشاهده متن کامل]

رسیدم در میان مرغزاری
در آن دیدم رمی بی رامیاری
اینجا بر حسب نیاز وزنی شعر � رم /رمه� را به � رام� تبدیل کرده که در اصل باید میگفت: رم یار/رمه یار که معنی چوپان بدهد.
لطفاً ادمین گرامی این اشتباه و بدعت نادرست را اصلاح کنید.

رام نام 21مین روز از هر ماه است. این نام امروزه در زبان پارسی به چم رامش، آرامش، آسایش و شادمانی برجای مانده است. در اوستا، با فروزۀ ( = صفت ) خواسترَ که به چم بخشندۀ چراگاه و خوراک نیک می توان بود، آمده
...
[مشاهده متن کامل]
است. از این روست که امروزه در چمار چوپان نیز درک می شود. وی رامش دهنده نیز می باشد. نام رام یار می تواند به چم دوست و یاور رام باشد، می چمد یار شادمانی و خوشی. نام رامین نیز منسوب به رام ( شادمانی ) می باشد. در زبان سَنسکریت واژه های رامَیَتی ( رام ) و رامَ به چم شادمان و خوشحال است.

رامیار کاملا کوردیه
من فامیلیم رامیار هست
معنی رامیار کاملا اسم کردی است و به هیچ وجه فارسی نمی باشد معنی رامیار یعنی سیاستمدار ویک انسان زرنگ و به تمام عیار تو فرهنگ لغت به غلط معنی
شده است
بە معنای رام کنندە، مهار کنندە، سیاستمدار هست
و در جایگاه اسم کاملا کوردی هست.
در زبان فارسی بە معنای چوپان هست کە البته امکان دارە نهایتا مفهوم چوپان هم از همون رام کنندە گرفتە شدە باشە.
این اسم شاید در فارسی به معنی چوپان باشه اما در کوردی به معنی سیاستمدار ، رهبر و راهنماست.
رامیار در اصل یک اسم کوردی هست و خیلی از کوردام از این اسم برای فرزندان خود استفاده میکنن رامیار ب معنیه سیاستمداره یعنی کسی ک با سیاست خود مردم رو رام میکنه
رامیار اسمی کردی است به معنی سیاستمدار
رامیار بیشتر در زبان کردی رواج دارد و ب معنی رام یار یعنی شکارچی میباشد
طوری که دوستان گفتند بعضی از آنها درست بود رامیار در زبان کردی بیشتر رواج دارد و در کردی یعنی سیاست امدار و در زبان فارسی چوپان است

معنی واقعی رامیار چیه ریشش کجاییه اگه فارسی نیست
من اسم پسرمو گذاشتم بعد بهم گفتن معنیش چوپان خیلی ناراحتم اعصابم بهم ریخته میخوام عوضش کنم دوندگیش زیاده پسرم ۶ ماهشه اونموقع تو اینترنت زده بود کسیکه ایزد شادمانی یاور اوست
این اسم اصلا فارسی نیست و در زبان کوردی یعنی سیاستمدار در زبان فارسی کلمه و در شعر مورد نظر شما فاعل است. . . ندانستن عیب نیست جهل و ناآگاهی عیب است
خوشبخت
سیاست مدار
یاری دهنده

البته همین واژه را در زبان کردی ( شاید با ریشه متفاوت ) در معنای نخست به معنی سیاست مدار و واژه ( ڕامیاری ) را بە معنای دیپلماسی و سیاست بە کار می برند . هر چند که در معانی
دیگری از فارسی نیز آن را آنکس که ایزد رام ( خدای صلح و شادی در آئین زردشت ) با او باشد آورده اند .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس