رباخوار

/rebAxAr/

مترادف رباخوار: تنزیل خوار، رباخور، سودخوار، سودخور، نزول خور

برابر پارسی: سود خوار

معنی انگلیسی:
loan shark, vampire, usurer, usurer

لغت نامه دهخدا

رباخوار. [ رِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) سودخوار. پاره خور.( یادداشت مرحوم دهخدا ). فزونی خوار. زیادتی خوار. خورنده سود مرابحه. پول رباخوار. ( ناظم الاطباء ). کسی که در دادوستد ربا میگیرد. ( ناظم الاطباء ) :
رباخواری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم درنفس جان بداد.
سعدی.
و رجوع به ربا و رباخواره شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ربا خورد نزول خور .
سود خوار . پاره خوار . فزونی خوار زیادی خوار .

فرهنگ معین

(رِ. خا ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) نزول خور، آن که ربا خورد.

فرهنگ عمید

کسی که سود پول می گیرد، نزول خور.

مترادف ها

usurer (اسم)
صراف، ربا خوار، سود خوار - تنزیل خوار

usurious (صفت)
ربا خوار، تنزیل خوار، مبنی بر رباخواری

پیشنهاد کاربران

رباخوار ( usurer ) : کسی که پولی ( دانگی ) را با بهره های نا خردمندانه بالا اُوام ( قرض ) می دهد: برابر این واژه در پهلوی= ( Waxšgar ) =وَخشگَر.
✍️ loan shark
ربا گیرنده

بپرس