رباء

لغت نامه دهخدا

رباء. [ رِ ] ( ع مص ) ربا. نشو و نما کردن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || افزون شدن مال از راه ربا. ( از متن اللغة ).

رباء. [ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ ربوة، بمعنی زمین مرتفع. ( از معجم البلدان ). رُبی ̍. رُبا.

رباء. [ رِ ] ( ع اِ ) هر زمین بلند و مشرف. ضد وِطاء. ( از متن اللغة ). رِبا. رِبی ̍.

رباء. [ رَ ] ( ع مص ) منت نهادن و فزونی نمودن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). منت و طول و فزونی بر کسی. ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). || فزون شدن و گوالیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). افزون شدن. ( دهار ). نشو یافتن. ( از اقرب الموارد ). || پرورش یافتن در بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ظاهراً دمر برافتادن. ( دهار ).

رباء. [ رَ ب َءْ ] ( ع مص ) طلایه گردیدن و دیده بانی کردن. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). دیده بانی کردن. ( از متن اللغة ). || بلند گردیدن و بر بلندی آمدن. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). بر بلندی و پشته برآمدن. ( آنندراج ). || گرانبار رفتن. || چشم داشتن و نگهبانی کردن. || از بالا بزیر نگریستن برای کسی یا چیزی و مطلع گردیدن بر آن. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بلند پنداشتن چیزی ، یقال : انی لأرباء بک عن هذا الامر؛ ای ارفعک عنه. ( منتهی الارب ). || بلند کردن چیزی. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || برداشتن چیزی را از چیزی. || ربودن چیزی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بردن چیزی. ( ناظم الاطباء ). || فراهم آوردن هر نوع طعام را. || دانستن و پروای چیزی یا کسی را کردن. || اصلاح کردن چیزی. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). حفظ کردن و اصلاح کردن چیزی. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس