رستاد

/rastAd/

معنی انگلیسی:
scholarship

لغت نامه دهخدا

رستاد. [ رَ ] ( اِ ) راستاد و راتب و وظیفه و روزیانه. ( ناظم الاطباء ). وظیفه و راتبه باشد و آنرا راستاد نیز گویند.( فرهنگ جهانگیری ). مخفف راستاد است که به معنی وظیفه و راتبه باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). به معنی راستاد یعنی وظیفه و راتبه است. ( از شعوری ج 2 ص 4 ). مخفف راستاد است که به معنی وظیفه و راتب و روزیانه باشد. ( برهان ). و رجوع به راستاد و مترادفات کلمه شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) خلاص شونده رستگار .

فرهنگ معین

(رَ ) (اِ. ) جیره ، مقرری .

فرهنگ عمید

وظیفه، مستمری، راتب، راتبه، جیره و مواجب.

پیشنهاد کاربران

روتین
برابر پارسی حقوق ( دستمزد ) هم هست
درآمد هرفرد به طور سالیانه را " رَستاد " میگن = salary
وظیفه ، وظیفه شناسی ،
‍ عدم وابستگی بمعنای رها کردن همه چیز
و ریاضت کشیدن نیست.
بلکه عدم تعلق خاطر و خالی کردن ذهن از
تعلقات کاذب و وابسته نبودن به آنهاست
و این یعنی وارسته بودن از چیزهای گذرا. . .
یعنی در دنیا بودن ولی از آن نبودن. . .
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی به گونه رهاییده زندگی کردن. . .
در واقع تو می توانی پشت دیوار وابستگی ،
خویش واقعی ات را بیابی می توانی
قائم به خویش باشی و در روحت غوطه ور شوی
و وجود نامحدود خویش را لمس کنی
و رها از جسم و وابستگی هایش در آسمان حقیقت پرواز کنی،
هر چقدر بارهای سنگینی را که حمل می کنی
سبک تر کنی پرواز تو اوج بیشتری خواهد گرفت. . .

بپرس