رسوایی

/rosvAyi/

مترادف رسوایی: افتضاح، بدنامی، بی شرمی، پرده دری، تفضیح، روسیاهی، عار، عیب، فضاحت، فضیحت، ننگ

معنی انگلیسی:
debacle, discredit, disgrace, dishonor, disrepute, infamy, notoriety scandal, smear, gate _, ignominy, notoriety, obloquy, odium, opprobrium, noise, shame

لغت نامه دهخدا

رسوایی. [ رُس ْ ] ( حامص )رسوائی. فضیحت و مذلت. ( آنندراج ). افتضاح و بی آبرویی و بدنامی و ذلت و فضیحت و بی حرمتی. ( ناظم الاطباء ).اِبَة. موئبة. خزی. فتنه. فضاح. فضاحة. فضوح. فضوحة. فضیحة. لوءة. مهانة. مهجرة. ویلة. هاجره. هتکَه َ. هون. ( منتهی الارب ). حالت و کیفیت رسوا. افتضاح. بی آبرویی. بدنامی. ( فرهنگ فارسی معین ). صفت رسوا. پیدا وفاش شدن عیب یا عیوب نهانی کسی. پیدا آمدن و مشهور شدن زشتیهای اعمال کسی. پیدا و مشتهر گشتن راز نامناسب از کسی. فضاحت. خزی. ننگ. عار. فضوح. فضح. ( یادداشت مؤلف ). سواة. سؤاة. ( مهذب الاسماء ) :
هر آن پیری که برنایی نماید
جهانش ننگ و رسوایی نماید.
( ویس و رامین ).
برآورند بیک جا دروغ و رسوایی
جدا ندید مر آنرا ازین هگرز کسی.
ناصرخسرو.
پنجاه سال بر اثر دیوان
رفتی به بی فساری و رسوایی.
ناصرخسرو.
شاید که ز بیم شرم و رسوایی
در جستن علم دل کنی یکتا.
ناصرخسرو.
خون رسواییست نادانی برون بایَدْش کرد
اندک از دل پیش از آن کاو مر ترا رسوا کند.
ناصرخسرو.
ولیکن چون کسی بیاید که خان و مان ببرد من نیز خواهم که رسوایی که در جهان نگنجد بجای او بکنم. ( اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ). خدیجه گفت : من نپسندم آن که رسوایی من باشد. ( قصص الانبیاء ص 217 ).
هرچه بفرستی به رسوایی کشد
دل شفاعت خواه رسوایی فرست.
خاقانی.
در عهد تو زیبایی چیزیست که خاص است آن
در عشق تو رسوایی کاریست که عام است آن.
خاقانی.
رسوازده زمانه گشته
در رسوایی فسانه گشته.
نظامی.
گر آید دختر قیصر نه شاپور
ازین قصرش به رسوایی کنم دور.
نظامی.
ظلم شد امروز تماشای من
وای به رسوایی فردای من.
نظامی.
بر سر میدان رسوایی عشق
عالمی را همچو شیدایی ببین.
عطار.
عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست
یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را.
سعدی.
خبر از عشق نبوده ست و نباشد همه عمر
هرکه او را خبر از شنعت رسوایی هست.
سعدی.
هرکه با دانا مشورت کند از رسوایی ایمن باشد. ( از اقوال منسوب به سقراط، از تاریخ گزیده ).
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یا رسوایی همدانی از گویندگان قرن دهم هجری قمری بود .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) بدنامی .

فرهنگ عمید

بی آبرویی و شرمندگی به جهت کار، بد بدنامی.

گویش مازنی

/resvaai/ رسوایی

دانشنامه عمومی

رسوایی (ترانه). رسوایی ( به انگلیسی: Scandal ) ترانه ای از کوئین، گروه راک بریتانیایی است. این ترانه چهارمین تک آهنگ آلبوم سال ۱۹۸۹ گروه که معجزه نام داشت، بود و در جدول تک آهنگ های بریتانیا رتبه ۲۵ را از آن خود کرد. این ترانه در آمریکا هم منتشر شد اما وارد نتوانست وارد هیچ یک از جدول ها شود. ترانه رسوایی توسط برایان می نوازنده گیتار لید گروه نوشته شده است، اما به نام گروه کوئین به ثبت رسید. این ترانه در مورد نوجه ناخواسته ای است که برایان می و فردی مرکوری خواننده گروه از طرف رسانه ها در اواخر دهه ۱۹۸۰ دریافت می کنند است که شامل طلاق گرفتن برایان می و ازدواج او با آنیتا دوبسون و به وجود آمدن مشکلاتی در رابطه با سلامتی مرکوری است.
عکس رسوایی (ترانه)

رسوایی (فیلم ۱۹۵۰). رسوایی ( به ژاپنی: 醜聞 ) فیلمی به نویسندگی و کارگردانی آکیرا کوروساوا است که در سال ۱۹۵۰ منتشر شد. در این فیلم توشیرو میفونه، تاکاشی شیمورا و یوشیکو اوتاکا به ایفای نقش پرداخته اند.
عکس رسوایی (فیلم ۱۹۵۰)

رسوایی (فیلم ۱۹۸۹). رسوایی ( به انگلیسی: Scandal ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۹ و به کارگردانی امی مایکل کاتن - جونز است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان هرت، جوآن ولی، ایان مک کلن، بریجیت فوندا، بریت اکلاند، رولاند گیفت، یرون کرابه، لزلی فیلیپس، دنیل ماسی، جین الکساندر، دبورا گرانت، الکس نورتون، رونالد فریزر، پل بروک، کیت آلن، رالف برون، ایان کاتبرتسون و جانی شنون ایفای نقش کرده اند.
عکس رسوایی (فیلم ۱۹۸۹)

رسوایی (فیلم ۲۰۰۸). رسوایی ( به انگلیسی: Disgrace ) یا بدنامی فیلمی محصول سال ۲۰۰۸ و به کارگردانی استیو جاکوبس است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان مالکوویچ، جسیکا هاینس و اریک ابوآنی ایفای نقش کرده اند.
این فیلم بر اساس رمان بدنامی نوشته جان ماکسول کوتسی ساخته شده است.
عکس رسوایی (فیلم ۲۰۰۸)

رسوایی (فیلم ۲۰۱۹). رسوایی ( به هندی: Kalank ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۹ و به کارگردانی آبیشک وارمان است. در این فیلم بازیگرانی همچون مادهوری دیکشیت، سوناکشی سینها، آلیا بات، وارون دهاوان، آدیتیا روی کاپور، سانجی دات، کونال خمو، آچینت کائور، کیارا ادوانی، کریتی سانون ایفای نقش کرده اند. داستان فیلم این فیلم نمایشگر تمام قدی از فیلم های هندی است با تصاویری زیبا و رنگارنگ، فیلمی عاشقانه و رمانتیک داستان عشق و نفرت و سرانجام پیروزی عشق، واقعاً زیباست.
مادهوری دیکشیت در نقش بهار بگوم
سوناکشی سینها در نقش ساتیا چودری
آلیا بات به عنوان روپ چودری
وارون دهاوان به عنوان ظفر چودری
آدیتیا روی کاپور به عنوان دیو چودری
سانجی دات به عنوان بلرج چودری
کونال خمو به عنوان عبدالخالق
• پاویل گلاتی به عنوان آدیتا
آچینت کائور به عنوان ساروج
• پاوان چوپرا به عنوان دارپامپ
• هیتن تموانی به عنوان احمد
• کریتی سانون
کیارا ادوانی عنوان Lajjo ( ظاهر cameo توسعه یافته )
عکس رسوایی (فیلم ۲۰۱۹)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

بدنامی

مترادف ها

ignominy (اسم)
خواری، رسوایی، بد نامی، افتضاح، کار زشت

scandal (اسم)
تهمت، ننگ، رسوایی، افتضاح

reproach (اسم)
سب، ننگ، سرزنش، مذمت، رسوایی، ملامت، طعنه، عیب جویی، توبیخ، سرکوفت

dishonor (اسم)
پستی، ننگ، رسوایی، ابروریزی، بیشرفی، نکول

disgrace (اسم)
رسوایی، افتضاح، عار، فضاحت، سیه رویی، بیابرویی

infamy (اسم)
خاتوله، ننگ، رسوایی، بد نامی، افتضاح، سابقه بد

blatancy (اسم)
شلوغی، رسوایی، سر و صدا

flagrance (اسم)
زشتی، شناعت، وقاحت، رسوایی، اشکاری

flagrancy (اسم)
زشتی، شناعت، وقاحت، رسوایی، اشکاری

notoriety (اسم)
رسوایی، بد نامی، انگشت نمایی

calumny (اسم)
رسوایی، بد نامی، بهتان افترا

disrepute (اسم)
رسوایی، بد نامی، بیابرویی، بی احترامی

opprobrium (اسم)
خفت، زشتی، ننگ، رسوایی، فضاحت، ناسزاگو

odium (اسم)
نفرت، زشتی، دشمنی، عداوت، رسوایی، بد نامی

فارسی به عربی

خزی , سمعة سییة , عار , فضیحة , کراهیة , لوم

پیشنهاد کاربران

هرکی جهلش بیشتر؛ إدعائش هم بیشتر!
واهل إدعاء توسط روزگار وإبلیس رسوا میشن.
مسئله زمان لاغیر.
مخازی . [ م َ ] ( ع اِ ) رسوائیها و بی آبروئی ها و خواریها. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ) : پادشاه که از مقابح افعال کارداران و مخازی احوال ایشان رفاده ٔ تعامی بر دیده ٔ بصیرت خویش بندد. . . ( مرزبان نامه ص 29 ) .
رسوایی بالا آوردن: [عامیانه، کنایه ] کاری مایه ی رسوایی و شرمساری کردن.
هون. . .
بدنامی . . بی ابرویی . . سوءشهرت. . گاوپیشونی سفید . .
- سوء شهرت ؛ بدنامی.
کون پارگی
زخمی که بر آن جفته ٔ سیم اندام است
شق القمر معجز کون پارگی است.
علی قلی بیک ترکمان ( از آنندراج ) .
infamy
رسوایی، ننگ، بی آبرویی
e. g. being accused of murder added to his infamy
اتهام به قتل او را رسواتر کرد.
ما زرسوایی بلند اوازه ایم

بپرس