رمز

/ramz/

مترادف رمز: استعاره، اشاره، ایما، سمبل، کنایه، نکته، نماد، نمون، راز، سر، فن، قلق، لم

برابر پارسی: راز، سربسته، نهفته

معنی انگلیسی:
code, mystery, symbol, cipher, allusion, character

لغت نامه دهخدا

رمز. [ رَ ] ( ع مص ) اشارت کردن به لب یا به ابرو یا به چشم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). به لب یا به چشم یا به ابرو یا به دهن یا به دست یا به زبان اشارت کردن. ( منتهی الارب ). اشاره کردن به لبها یا چشم یا ابروان و یا دهان و ثعالبی در فقه اللغةآن را مختص به لب دانسته. ( از اقرب الموارد ). اشارت کردن پنهان. ( ترجمان القرآن ). اشارت کردن. ( از اقرب الموارد ). || کرشمه و غمزه کردن. ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || برآغالانیدن کسی را. ( منتهی الارب ). رَمَزان. ( از اقرب الموارد ). || پر کردن مشک را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || گوسپندان را از راعی به جهت بد چرانیدن آن گرفتن و به راعی دیگر دادن. ( منتهی الارب ). ناراضی شدن از طرز چرانیدن چوپان گوسفندان راو سپردن آنها را به چوپان دیگر. ( از اقرب الموارد ). || جنبیدن و بر جای جنبیدن. ( منتهی الارب ). حرکت کردن. ( از لسان العرب ). رمازة. ( از متن اللغه )( از اقرب الموارد ). || نرفتن از گرانی و فربهی : هذه ناقة ترمز؛ ای لاتکاد تمشی من ثقلها و سمنها. ( منتهی الارب ). رمازة. ( اقرب الموارد ). || لاغر شدن گوسفند. || با صوتی خفی و آهسته آواز دادن. ( از متن اللغة ). || حزم و دوراندیشی. ( از لسان العرب ) ( از ذیل اقرب الموارد ).

رمز. [ رَ / رُ / رَ م َ ] ( ع اِ ) اشاره یا ایماء. ج ، رموز. ( از اقرب الموارد ). اشارت به دست یا به چشم یا به ابرو یا به لب. ( دهار ). به لب یا چشم یا به ابرو یا به دهن یا به دست یا به زبان اشاره کردن. ( منتهی الارب ). اشاره یا کنایه است که در جمیع کتب مشرق زمین علی العموم و در کتاب مقدس علی الخصوص بسیار است و آن بر دو قسم است صریح و غیرصریح. ( قاموس کتاب مقدس ) : الاتکلم الناس ثلاثة ایام الا رمزاً. ( قرآن 41/3 ). اهل تمیز را اندک از بسیار کافی بود و رمزی در تقریر بر فضایل و مآثر وافی. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
دست بر سبلت نهادی در نوید
رمز، یعنی سوی سبلت بنگرید.
مولوی.
|| دقیقه. نکته. ( یادداشت مؤلف ). || راز. سِرّ. چیز نهفته میان دو یا چند کس که دیگری برآن آگاه نباشد. ( ناظم الاطباء ). سخنی یا مطلبی یا موضوعی میان دو یا چند کس که از دیگران پنهان و نهفته باشد :
قول مسیح آنکه گفت زی پدر خویش
می شوم این رمز بودپیش افاضل.
ناصرخسرو.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ایمائ، اشاره بچیزی، رازنهفته، رموزجمع
۱ - ( مصدر ) پوشیده گفتن پوشیده نمودن بوسیله لب چشم ابرو دهن دست پا یا زبان موضوعی را فهماندن . ۲ - ( اسم ) ایمائ اشاره . ۳ - ( اسم ) راز نهفته سر . ۴ - نشانه مخصوصی که از آن مطلبی درک شود. ۵ - ( تصوف ) معنیی باطنی که مخزون در تحت کلام ظاهریست که غیر اهل را بدان دسترس نیست ( از لمع ۳۳۸ ) جمع رموز .
ابل رمز شتران فربه در شتر بمعنی چاق و فربه است و گویا مفرد آن ارمز باشد

فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) پوشیده گفتن . ۲ - (اِمص . ) ایماء، اشاره . ۳ - (اِ. ) راز نهفته . ۴ - نشانه و علامت مخصوص .

فرهنگ عمید

۱. راز نهفته، آنچه پنهان و پوشیده است، سِر.
۲. نشانه هایی برای دادن اطلاعات، کد.
۳. اشاره به چیزی، ایما.
۴. (تصوف ) معنی باطنی کلام که تنها آگاهان بر آن وقوف دارند.

فرهنگستان زبان و ادب

{cipher} [رمزشناسی] خوارزمی/ الگوریتمی برای تبدیل متن اصلی به متن رمزی شده به نحوی که برای گیرندۀ غیرمجاز غیرقابل درک باشد متـ . رمزگذاری خوارزمی، رمزگذاری الگوریتمی encryption algorithm
{code} [عمومی] مجموعه ای از نشانه های قراردادی برای بیان و انتقال نوعی از اطلاعات متـ . شناسه 4 * معادل "شناسه" برای مواردی انتخاب شده است که منظور ممتاز یا مشخص کردن چیزی باشد.
{symbol} [عمومی، هنرهای تجسمی] نشانه ای که نمایانگر معنایی پنهان باشد متـ . نماد

واژه نامه بختیاریکا

تیرنِشُو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نوعی کنایه ، دارای خفا را رمز گویند.
قدما کنایه را از نظر وضوح و خفا، قلت و کثرت وسائط و سرعت یا کندی انتقال از مکنی به، به مکنی عنه به « ایماء »، « تلویح » و «رمز» تقسیم کرده اند. در «رمز» معنا مبهم و فهمیدن آن غالبا غیرممکن است؛ مگر این که کسی معنای آن را به ما بگوید. وسائط در آن نیز خفی است؛ به طوری که می توان گفت اصلا نمی توانیم وسائط را دریابیم و در نتیجه، انتقال از معنای ظاهر به باطن دشوار و گاهی غیرممکن است. به هر حال فهم مکنی عنه، دیریاب است؛ لذا رمز را یک نشانه و یک لغت باید تلقی کنیم و معنای آن را بیاموزیم. در این باره عریض القفا به معنای کودن را مثال زده اند. عریض القفا یعنی کسی که پشت سرش پهن یا صاف باشد؛ اما دقیقا معلوم نیست چرا چنین امری را نشانه بلاهت می دانستند. شاید کودن را کسی می پنداشتند که به سر او می زنند و آن قدر به سر او زده اند که پشت سرش پهن و صاف شده است.
نمونه قرآنی
از قرآن نیز آیه شریفه (احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسآئکم) را مثال آورده اند، که «رفث» به معنای گفتار زشت و با فرض این که شرایط رمز را دارد کنایه از جماع آورده شده است. و در آیه شریفه (وقالوا لجلودهم لم شهدتم علینا) «جلودهم» کنایه از «فروجهم» و ممکن است رمز باشد.

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
«رَمْز» در اصل، اشاره کردن با لب ها را گویند، به صدای آهسته نیز «رَمْز» گفته می شود; این واژه در گفتگوهای معمولی، معنای وسیع تری پیدا کرده و به هر سخن و اشاره و نشانه ای که مطلبی را مخفیانه یا به طور غیر صریح، برساند، رمز می گویند.
اشاره. راغب گوید: رمز اشاره است با لب و نیز به معنی صوت خفی است و غمز اشاره با ابرو است و هر کلام را که مانند اشاره باشد رمز گویند در مجمع گفته: رمز اشاره است با لب و گاهی در اشاره با ابر و چشم و دست به کار می‏رود ولی اوّلی اغلب است معنی این آیه و تفصیل آن در «زکریا» خواهد آمد انشاءاللّه. کلمه رمز فقط یکبار در قرآن یافته است.

دانشنامه عمومی

رمز (آلمان). رمز ( به آلمانی: Remse ) یک شهر در آلمان است که در Zwickau ( district ) واقع شده است. [ ۱] رمز ۱٬۹۴۲ نفر جمعیت دارد.
عکس رمز (آلمان)عکس رمز (آلمان)عکس رمز (آلمان)

رمز (بازی ویدئویی). در بسیاری از بازی های ویدئویی دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، از رمز هایی برای انتخاب لول شروع یا بازگرداندن بازی به حالت خاصی استفاده می شود. چنین رمزهایی زمانی به بازیکن داده می شود که یک مرجله از بازی را تمام کند، یا زمانی که از همه ادامه ها استفاده می شود. رمزها از بسیاری جهات با کدهای تقلب همپوشانی دارند، اما فرقشان این است که رمزهای را از کدها با دریافت شده به طور مستقیم از بازی به جای پنهان کردن آنها در کد بازی تشخیص می دهند و استفاده از آن ها تقلب محسوب نمی شود. [ ۱] امروزه رمزها به ندرت مورد استفاده قرار می گیرند، زیرا تا حد زیادی توسط ذخیره بازی جایگزین شده اند.
رمزها زمانی استفاده می شد که ذخیره سازی غیرممکن یا گران بود. در کارتریج های ROM اولیه، بازی ها را نمی توان بدون ادغام کارت حافظه اضافی در بازی ذخیره کرد، که به طور قابل توجهی هزینه ساخت را افزایش می دهد ( اغلب دوبرابر ) . با استفاده از رمزهای عبور، نیازی به نوشتن هیچ چیز روی کارتریج نبود، زیرا رمز خود حاوی تمام اطلاعات مورد نیاز برای ادامه بازی بود و بنابراین نیازی به کارت حافظه نبود و هزینه ها را کاهش می داد. این هزینه ها به ویژه در مورد عناوین کم حجم توسط توسعه دهندگان شخص ثالث کوچکتر نگران کننده بود.
با ظهور رسانه های مبتنی بر نوری در انتهای عصر ۱۶ بیتی، داده ها را نمی توان در رسانه های بازی ذخیره کرد و یک بازی ذخیره شده نیاز به معرفی حافظه غیرفرار به کنسول یا به شکل حافظه داخلی داشت. یا کارت های حافظه ( که هر دو با سگا سی دی معرفی شدند ) که داده های بازی را پس از خاموش شدن سیستم ذخیره می کردند. رمزها از نیاز به این امر جلوگیری کردند.
در نسل پنجم کنسول های بازی ویدیویی، رمزها استفاده عملی را در حفظ بلوک های حافظه حفظ کردند. بازی های پلتفرم و پازل اغلب به هیچ داده ای نیاز نداشتند تا به جز مرحله تمام شده که به راحتی در یک رمز عبور ساده رمزگذاری می شد ذخیره شود و بنابراین استفاده از یکی از بلوک های محدود برای این داده ها به عنوان بیهوده تلقی می شد. مهمتر از آن، برخی از کنسول های آن زمان، مانند پلی استیشن و جگوار سی دی، حافظه ای برای ذخیره سازی در دسترس نداشتند و نیاز به خرید کارت های حافظه که به صورت جداگانه فروخته می شد، می تواند مانعی برای خرید یک بازی باشد.
برخی از بازی های ویدیویی مدرن هنوز از رمزها به عنوان ادای احترام به روزهای اولیه بازی یا برخی مزیت های دیگر استفاده می کنند، اما اکنون نادر هستند.
عکس رمز (بازی ویدئویی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رَمْز (codon)
(یا: کدون) در ژنتیک، گروه های سه تایی بازها در یک مولکول دی اِن اِی یا آراِن اِی. این گروه جای اسید آمینۀ خاصی را در فرآیند ساخت پروتئین (پلی پتید) تعیین می کند. رمزگان ژنتیکی ۶۴ رمز دارد.

جدول کلمات

راز

مترادف ها

secret (اسم)
سر، رمز، راز، دستگاه سری

mystery (اسم)
هنر، سر، شبیه، صنعت، حرفه، خفا، پیشه، رمز، معما، لغز، راز

token (اسم)
نشانی، نشان، نشانه، ژتون، رمز، یادبود، علامت، اجازه ورود، یادگار، یادگاری، علامت رمزی، کلمه رمزی، علامت مشخصه، بلیط ورود

sign (اسم)
اعلان، اثر، نشان، نشانه، صورت، علم، تابلو، رمز، علامت، ژست، ایت، امضاء، نشان گذاشتن

trick (اسم)
نیرنگ، حقه، رمز، حیله، خدعه، شیادی، بامبول، شعبده بازی، فوت و فن، لم

crypt (اسم)
سردابه، غار، رمز، دخمه، حفره غده ای

code (اسم)
برنامه، نظام نامه، رمز، قانون، دستورالعملها

riddle (اسم)
سرند، غربال، رمز، معما، چیستان، لغز، جدول معما

cipher (اسم)
رمز، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر

symbol (اسم)
اشاره، نشان، علم، رقم، رمز، مظهر، نماد

enigma (اسم)
رمز، معما، چیستان، لغز، بیان مبهم

cryptogram (اسم)
رمز، پیام پنهانی، نوشته رمزی

فارسی به عربی

خدعة , رمز , صفر , لغز

پیشنهاد کاربران

رسیدن از معنای ظاهری به معنای اصلی و پنهان شده.
فقف
رمز معادل خوبی واسه راز نیست بنظر سر معادل بهتری هست چراکه رمز و راز گویند رمز در معمای نگهداری از راز هست ن خود راز.
واژه رمز
معادل ابجد 247
تعداد حروف 3
تلفظ ramz
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( رَ ) [ ع . ]
آواشناسی ramz
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژگان مترادف و متضاد
رمز به عدد، کد
رمز به کلمه، راز
رمز به شیء، نماد
نمار=رمز
رمز: راز
کُد
پنهانی
گذر شمار
راز
گذرواژه
اشارت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس