روال

/revAl/

مترادف روال: راه، روش، روند، سیاق، سیرت، سیره، شیوه، طریقه، طور، گونه، متد، مشی، منوال، نحو، نمط، نهج، هنجار

برابر پارسی: روش

معنی انگلیسی:
manner, method, mode, pattern, practice, procedure, process, style, system, precedent, rubric, tack, trend, usage, use, way, wise

لغت نامه دهخدا

رؤال. [ رُ آ ] ( ع اِ )آب دهن اسب یا کف دهن آن. ( منتهی الارب ). آب دهن چهارپایان. ( از اقرب الموارد ). رُوال. راؤول. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به رُوال و راؤول شود.

روال. [ رَ ] ( اِ ) در این اواخر بوسیله نویسندگان و منشیان ساخته شده است و از آن معنی ترتیب و سبک و اسلوب و روش اراده کنند. ( یادداشت مؤلف ).

روال. [ رُ ] ( ع اِ ) آب دهن ستور. ( منتهی الارب ). آب دهن ، و ابن سیده گوید آب دهن چهارپایان. ( از اقرب الموارد ). راؤول. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به راؤول شود.
- روال رائل ؛ مبالغه است. ( اقرب الموارد ).

روال. [ ] ( اِخ ) پسر راسل و او پسر آیند و او پسر قفند از ملوک هندوستان بود که در زمان اسکندر میزیست و از اسکندر صلح خواست. رجوع به مجمل التواریخ و القصص صص 119 - 124 شود.

فرهنگ فارسی

نام آلمانی تالین .
روش، اسلوب، نظم وترتیب
( اسم ) آب دهان ( ستور و غیره )
پسر راسل و او پسر آیند و او پسر قفند از ملوک هندوستان بود که در زمان اسکندر میزیست و از اسکندر صلح خواست

فرهنگ معین

(رَ ) (عا. ) (اِ. ) قاعده ، روش .
(رُ یا رِ ) [ ع . ] (اِ. ) آب دهان (ستور و غیره ).

فرهنگ عمید

روش، اسلوب.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:تالین

مترادف ها

routine (اسم)
روال، جریان عادی، امر عادی، کار عادی، عادت جاری

rubric (اسم)
خط قرمز، روال، سرفصل

zeitgeist (اسم)
روال، روحیه یا طرزفکر یک عصر یا دوره

پیشنهاد کاربران

procedure
روال واژه ای پارسی است: رو ش؛ رو ند؛ رو ال و. . .
واژه ی rule انگلیسی به معنی قاعده، قانون تغییر یافته ی" روال " فارسی به معنی راه، روش، طریقه، آنچه رسم است، می باشد. واژه ی خطکش انگلیسی هم از این کلمه گرفته شده است.
من که چیزی نفهمیدم بخدا
روال به زنجیره ای از کنش ها، وظایف، گامها، محاسبات، تصمیم ها و دیگر فرایندها گفته می شود که پس از انجام در ترتیب و چیدمان مشخص، نتیجه، فراورده یا دستاورد مشخصی را فراهم می کند.
هر بار که یک روال را دنبال می کنیم، اگر شرایط دروندادی همان باشد بایستی هر بار همان نتیجه بارهای پیش بدست آید.

بپرس