روان کاوی

/ravAnkAvi/

معنی انگلیسی:
psychoanalysis, psychoanalysis, psycho-analysis

لغت نامه دهخدا

روانکاوی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) تحلیل روحی. طریقه ای برای یافتن علت جنون یا مالیخولیا و مانند آن در بیماری با تفحص وقایع و حوادث واردآمده بر او در مدت عمر وی ، و اساس آن بر این فرضیه استوار است که اعمال غیرعادی انسان مربوط به امیال بظاهر سرکوفته و اقناع نشده ای است که در خفایای مجهول ضمیر انسان فعالیت و پایداری میکنند و باعث اعمال و افعال غیرطبیعی در انسان میگردند. مؤسس اصلی این طریقه فروید دانشمند معروف اتریشی است. رجوع به دائرةالمعارف بریتانیکا شود.

فرهنگ فارسی

پسیکانالیز، تحلیل روحی، برای معالجه ودرمان
تجزیه و تحلیل روحی

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) روشی در روان - شناسی و درمان بیماری های روانی که اساس آن کاوش در گذشتة بیمار، روابط خانوادگی ، عشق و رویاهای او برای یافتن علت بیماری است .

فرهنگ عمید

دانش بررسی حالات روانی، روابط خانوادگی، و گذشتۀ بیمار برای درمان اختلالات روانی او.

فرهنگستان زبان و ادب

{psychoanalysis} [روان شناسی] رویکردی به ذهن و اختلال های روانی و نحوۀ درمان آنها با این فرض اساسی که بیشتر فعالیت های ذهنی و پردازش آنها در ضمیر ناخودآگاه رخ می دهد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] روان کاوی (ابهام زدایی). روان کاوی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • روان کاوی (مکتب)، یکی از مکاتب روان شناسی پایه ریزی شده توسط زیگموند فروید• روان کاوی (رویکرد)، از اصطلاحات روان شناسی، یکی از پنج رویکرد اصلی در روان شناسی• روان کاوی (روش)، یکی از روش های تحقیق در روان شناسی به معنای کشف ماهیت پدیده های با تداعی آزاد
...

دانشنامه عمومی

روان کاوی یا روان تحلیل گری، نظریه ای دربارهٔ عملکرد ذهن، اختلال های روانی و نام شیوه ای روان درمانی است که بر این فرض اساسی استوار است که بیشتر فعالیت های ذهنی و پردازش آن ها در ناخودآگاه رخ می دهد. [ ۱] ولی ژاک لاکان می گوید روان کاوی کاری است که یک روان کاو می کند. [ ۲]
واژهٔ «روان کاوی» را اولین بار ابراهیم خواجه نوری برساخت و سپس این واژه به همراه بسیاری دیگر از برساخته های او به سرعت مقبولِ نویسندگان و مترجمان قرار گرفت. «روان کاوی یکی از انواع روان درمانی نیست و اساساً با تمام آن ها متفاوت است. درست است که در بسیاری از کتاب های معتبر دانشگاهی روان کاوی یکی از انواع روان درمانی قلمداد شده است ولی این کتاب ها را روان کاوان ننوشته اند بلکه روانشناسان یا روانپزشکان به رشته تحریر درآورده اند و برداشت خودشان را از روان کاوی ارائه داده اند. »[ ۳] سوءتفاهم در مورد مفاهیم فروید بقدری جدی شد و این مفاهیم ارزشمند تا اندازه ای دستخوش تحریف شد که «لکان قسمت اعظم عمر خود را صرف سه کلمه کرد: بازگشت به فروید و با این تلاش تئوری فروید را به منتها درجه گسترش داد. »[ ۴] و فروید می گوید: «ما نمی توانیم بگوییم چه وقت یا کجا هر قطعه کوچک از دانش تبدیل به قدرت و به علاوه تبدیل به قدرت درمانی خواهد شد. »[ ۵] «همان طور که می دانید آنالیز به عنوان یک روش درمان پایه گذاری شده؛ ولی حالا خیلی از آن سرریزتر شده است اما اساس خود را ترک نکرده و هنوز به ارتباطش با بیماران، برای عمیق تر کردن آن و رشد بیشتر، ادامه می دهد. »[ ۶] «به شما گفته ام که روان کاوی به عنوان یک روش درمان آغاز شد؛ اما من نمی خواهم آن را به عنوان یک روش درمان به شما توصیه کنم؛ بلکه بر اساس حقایقی که در آن وجود دارد، بر اساس اطلاعاتی که در مورد بیشترین دغدغه های بشر به ما می دهد ـ یعنی ماهیت خودش ـ و بر اساس ارتباطاتی که بین فعالیت های بسیار متفاوت انسان آشکار می کند. [ ۷] برای آشنایی با روان کاوی نیاز به منابع دقیق در مورد روان کاوی به زبان پارسی داریم. بخش متون جهت نما، [ ۸] درسنامه های میترا کدیور[ ۹] و سایر بخش های سایت انجمن فرویدی[ ۱۰] معتبرترین منابع روان کاوی به زبان فارسی هستند.
در سال های اخیر منابع متعددی در این زمینه در بازار کتاب منتشر شده است که کیفیت های متفاوتی دارند. با این وجود هنوز منابع علمی به زبان پارسی در مورد روان کاوی، محدود است، بنابراین، ترجمه فارسی مقالات فروید، [ ۱۱] زیگموند فروید، ۱۶–۱۹۱۵ و روش روان کاوی فروید، زیگموند فروید، ۱۹۰۳، و کتاب های منتشر شده دیگر از فروید[ ۱۲] می تواند اطلاعات اولیه ای در مورد آشنایی با روش روان کاوی ارائه دهد.
عکس روان کاوی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

روان کاوی (psychoanalysis)
زیگموند فروید
روشی پرنفوذ در درمان بیماری های روانی. نظریۀ روان کاوی، که بر فرآیندهای روانی ناخودآگاه تأکید دارد، روان شناسی عمقی نیز نامیده می شود. مکتب روان کاوی از مشاهدات و آزمایش های بالینی زیگموند فروید، روان پزشک اتریشی، سرچشمه گرفت و او این نام را بر آن نهاد. در دهۀ ۱۸۹۰، فروید با همکاری یوزف برویر، با استفاده از هیپنوتیسم به مطالعه روی بیماران روان رنجور پرداخت. نتیجه ای که آنان از مشاهدات خود به دست آوردند این بود که وقتی منشأ افکار و امیال در حالت هیپنوتیسم به خودآگاه بیمار آورده می شود او بهبود می یابد. فروید پس از آن که دریافت اغلب بیمارانش حتی بدون این که هیپنوتیسم شوند آزادانه از مسائل خود صحبت می کنند، روش «تداعی آزاد» را ابداع کرد. در این شیوه بیمار تشویق می شد که هرچه را به ذهنش خطور می کرد، بدون توجه به پسندیدگی یا مناسبتش بر زبان بیاورد. آن گاه فروید مشاهده کرد که برخی از بیماران در تداعی آزاد راحت نیستند و نتیجه گرفت که بعضی تجربه های دردناک از ذهن رانده می شوند و اجازۀ ورود به خودآگاه را نمی یابند. نکتۀ دیگری که در اوایل کار توجه فروید را جلب کرد، این بود که بیشتر خاطره های سرکوب شده مربوط به تجربه های جنسی ناراحت کننده است. از این رو، فرضیه ای مطرح کرد با این مضمون که اضطراب نتیجۀ انرژی سرکوفتۀ (لیبیدوی) مرتبط با میل جنسی است و این انرژی سرکوفته به صورت علایم مختلفی نمود می یابد که همچون سپر دفاعیِ روانی عمل می کنند. اسلوبِ تداعی آزاد ابزاری برای مطالعۀ معنی رؤیاها، لغزش های زبانی، فراموشی، و دیگر خطاهای زندگی روزمره فراهم آورد. از این پژوهش ها، فروید به الگوی تازه ای از ساختار شخصیت رسید: نهاد، خود، و فراخود. «نهاد» خزانۀ ناخودآگاه میل ها و محرک های ریشه دار در پیشینۀ موروثی و ناظر بر حفظ حیات و تولید مثل است. «خود» در سطوح آگاه و نیمه آگاه ذهن عمل می کند و آن بخش از شخصیت است که واقعیت های ادراک، شناخت، و امور اجرایی را مدیریت می کند. «فراخود» نیز ظرف آرمان ها و ارزش های برگرفته از محیط شخص و شئونات خانوادگی و اجتماعی اوست، و نقش ممیز عملکرد «خود» را ایفاد می کند. روان کاوی، به منزلۀ نظامی فرضیه ای، بر سه مفهوم اصلی استوار است. مفهوم اصلی ناخودآگاه است؛ مخزنی در ذهن شخص، حاوی عناصر و تجربیاتی که شخص از آن ها آگاه نیست، ولی تا حدی می توان آن ها را به سطح پیش آگاهی یا آگاهی رساند و با بررسی جنبه هایی از رفتار به آن ها پی برد. دومین مفهوم اساسی و وابسته به مفهوم اصلی مقاومت است؛ فرآیندی که در آن، یک نیروی سرکوبگر فعال از ورود عناصر ناخودآگاه به ضمیر آگاه جلوگیری می کند. سومین مفهوم اساسی انتقال است که فروید آن را به تجربه دریافت. او هنگام بررسی نخستین بیمارانش مشاهده کرد که آنان برخی از جنبه های روابط پیشین خود را به او منتقل می کنند و روابطشان با او تحت تأثیر احساسات قدیمی آن هاست. تجزیه و تحلیل همۀ نمودهای انتقال یکی از بخش های اصلی روان کاوی مدرن است. کارل یونگ، اُتو رانک، و آلفرد آدلر که هرسه زمانی دستیار فروید بودند، نخستین انشعاب ها را در مکتب روان کاوی پدید آوردند، ولی اختلاف ها برسر جزئیات بود و مکتب های مستقلی شکل نگرفت. اریک اریکسون، کارن هورنای، اریش فروم، و هَری استک سالیوان از دیگر نظریه پردازان برجسته در این عرصه بودند.

مترادف ها

depth psychology (اسم)
روانکاوی، تجزیه و تحلیل روانی

psychoanalysis (اسم)
روانکاوی، تجزیه و تحلیل روانی، تحلیل روانی

analytic (صفت)
تحلیلی، روانکاوی، تجزیهای، مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی، قابل حل به طریق جبری

analytical (صفت)
تحلیلی، روانکاوی، تجزیهای، مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی، قابل حل به طریق جبری

فارسی به عربی

تحلیلی

پیشنهاد کاربران

پسیکانالیز.
این اصطلاح برای اولین بار توسط زیگموند فوید مطرح شد و بطور خلاصه میتوان گفت که روانکاوی عبارت است از : درمان مشکلات ذهنی یا سرکوب هایی که در ضمیر ناخودآگاه وجود دارد و همچنین سعی در فهمیدن و کاویدن مشکلات گذشته دارد و با کمک بیمار میتواند مرزهای ذهنی و خودآگاه و سانسور ها را بشکند و بیماری را درمان کند
...
[مشاهده متن کامل]

با یه مثال جمله ام را به فرجام میرسانم : فرض کنید باستان شناسی تمام ناحیه ای که مشخص شده را کند و کاو میکند تا به اشیا برسد همینطور روانکاو این کار را برای بیمار خود انجام میدهد

روانکاوی PSYCHOANALYSIS :[اصطلاح جامعه شناسی] فن روان درمانی ای که توسط زیگموند فروید ابداع گردیده است. واژه "روانکاوی" همچنین برای توصیف نظام فکری نظریه روان شناختی ای که فروید ساخته است به کار برده می شود.
منبع https://rasekhoon. net

Psychoanalytic

بپرس