روز

/ruz/

مترادف روز: نهار، یوم، دوره، زمان، گاه، وقت

متضاد روز: شب، لیل

معنی انگلیسی:
day, time, period, daily, daytime, du jour

لغت نامه دهخدا

روز. ( اِ ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان رچیش ، ارمنی لئیز کردی روژ ، افغانی ورَج بلوچی رُچ و رُش ، وخی رئوج ، گیلگی روز ، فریزندی و یرنی و نطنزی رو ، سمنانی رو و روژ ، سنگسری روژ سرخه یی روز لاسگردی روز و رو شهمیرزادی رو و روز اورامانی رو . ( ازحاشیه برهان قاطع چ معین ). یوم. نهار. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). آن مدت از زمان که بواسطه نور آفتاب روشن بود، یعنی مدتی که آفتاب بر این کره ما می تابد. ( ناظم الاطباء ). مدت زمان طلوع آفتاب تا غروب آن. ( از بهارعجم ) ( از آنندراج ). مقابل شب. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). بیست وچهار ساعت شبانه روز. ( ناظم الاطباء ). روز را معنیهای مختلف است : نخست روز علمی و آن عبارت است از گردش زمین بر محور خود. دوم روز سیاسی و آن عبارت از شروع و انتهایی است که بتوسط رسوم و قوانین هر مملکت تعیین یافته است چنانکه روز عبرانیان از عصر و روز بابلیان از طلوع آفتاب و روز اروپاییان از نصف شب شروع میشود. سوم روز عام بر حسب عرف و عادت عبارت از مدتی است که آفتاب را توان دید و ظاهر است. ( از قاموس کتاب مقدس ).
روزهای بهار و تابستان طولانی و روزهای پاییز و زمستان کوتاه است. در اول فروردین و مهر، شب و روز با هم مساوی است. در ایران قدیم روزهای ماه هرکدام نامی مخصوص داشته است. کریستنسن می نویسد: ماه زردشتیان سی روز داشته و هر روزی بنام خدایی بوده است در آخر فصل اول کتاب بندهشن نام این سی روز درج شده است. ( از ایران در زمان ساسانیان ترجمه رشید یاسمی ص 180 ). نامهای دوازده ماه ایرانی ، نیز نام دوازده روز از روزهای ماه است. بعقیده آقای تقی زاده اسامی روزهای ماه نسبت به اسامی ماهها بظاهر تازه تر است و باحتمال بسیار، در دوره های بعد معمول شده است. رجوع به گاه شماری در ایران قدیم ص 121 شود. نامهای سی روز ماه بترتیب زیر است :
1- اوهرمزد یا اورمزد یا هرمز یا هرمزد.2- بهمن یا وهمن. 3- اردوهشت یا اردیبهشت. 4- شهریور. 5- سفندارمذ یا سپندارمذ. 6- خرداد یا خورداذ. 7-مرداد یا امرداذ. 8- دی بآذر یا دین بآذر . 9- آذر . 10- آبان. 11- خور یا خورشید. 12- ماه. 13- تیر یاتشتر. 14- گوش یا جوش. 15- دی بمهر یا دین بمهر. 16- مهر. 17- سروش. 18- رشن. 19- فروردین. 20- بهرام یا وهرام یا وهران. 21- رام. 22- باد یا واذ. 23- دی بدین یا دین بدین. 24- دین. 25- ارد . 26- اشتاد. 27- آسمان. 28- زامیاد یا زامداذ. 29- مهراسفند یا ماراسفند یا مانترسفند یا مهرسپند. 30- انیران. ( از یشتها تألیف ابراهیم پورداود ج 1 ص 16، 17 ) ( گاه شماری در ایران قدیم ص 201، 202 ) ( ایران در زمان ساسانیان ص 181 ). و اسامی روزهای هفته بدین شرح است : شنبه ، یکشنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنجشنبه و جمعه : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

هنگام کار و تلاش، ازطلوع تاغروب آفتاب که هواروشن است، وقت وزمان
( اسم ) ۱ - زمانی که از طلوع آفتاب آغاز و به غروب ختم شود نهار روج مقابل شب لیل . یا روز امید و بیم قیامت رستاخیز . یا روز بخیر سلام و تعرفی است که در روز به شخصی که ملاقات کنند میگویند . ۲ - شبانه روز : [[ او را بر تو سه روز حق مهمانی است ]] ( کشف الاسرار ۵٠۱ : ۲ ) یا روز بازار ۱ - روزی که مردم در جایی جمع شوند و خرید و فروخت کنند . ۲ - رونق کار و بار گرمی بازار . ۳ - روزقیامت . یا روز باز خواست روز قیامت . یا روز برات روز جک . یا روز جک ( چک ) روز پانزدهم شعبان که روز برات است و شب این روز را شب جک و شب برات نامند . یا روز خوش ۱ - ایام خوش . ۲ - دوره جوانی . یا روز درنگ روز قیامت . یا روز سیاه ( سیه ) ۱ - روز بد یوم نحس . ۲ - روز ماتم . ۳ - آزار تشویش . یا روز شمار روز قیامت . یا روز فراخ زمانی که بعد از طلوع صبح تا غروب را شامل است . یا روز کار روز جنگ . یا روز کوشش روز جنگ و جدال . یا روز مظالم ۱ - رزو دادخواهی . ۲ - روز قیامت . یا روز نام و ننگ ۱ - روز جنگ و جدال . ۲ - روز ساز و آواز . یا روز ننگ و نبرد ۱ - روز جنگ و جدال . ۲ - ظاهر آشکار . ۳ - روزگار دوره فرصت : [[ امروز روز فلانی است ]] .
آزمودن . آزمودن کسی را و آزمودن آنچه نزد اوست .

فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. ق . ) زمانی که از طلوع آفتاب آغاز و به غروب آفتاب ختم شود، نهار. مق شب ، لیل .

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ شب] زمان میان طلوع تا غروب آفتاب که هوا روشن است.
۲. وقت، زمان.
۳. هر ۲۴ ساعت، شبانه روز.
۴. سالگرد امری خاص: روز زن.
۵. زمان حاضر، عصر کنونی: مسائل روز.
۶. [مجاز] حالت، وضع.
۷. [قدیمی، مجاز] عمر، مدت حیات.
* روز امیدوبیم: [قدیمی، مجاز] روز رستاخیز، قیامت، روز بازخواست.
* روز بازپرس: [قدیمی]
۱. روز پرسش، روز بازخواست.
۲. روز قیامت.
* روز بازخواست: [قدیمی، مجاز] روز رستاخیز، روز قیامت: ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست / نان حلال شیخ ز آب حرام ما (حافظ: ۳۸ ).
* روز پسین: [قدیمی، مجاز] روز قیامت.
* روز جزا: [قدیمی، مجاز] روز پاداش، روز مکافات، روز قیامت.
* روز درنگ: [قدیمی، مجاز] روز توقف، روز قیامت.
* روز رستاخیز: روز ستخیز، روز قیامت.
* روز سیاه: ‹روز سیه› [مجاز] روز ماتم، روز غم وغصه، روز سختی و محنت.
* روز شمار: [قدیمی، مجاز] روز حساب، روز بازخواست، روز قیامت.
* روز قیامت: روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، روز رستاخیز.
* روز مباهله: روز ۲۴ رجب سال دهم هجرت که حضرت رسول با امیرالمؤمنین علی و حضرت فاطمه و حسن و حسین از مدینه خارج شدند تا با بزرگان نصارای نجران مباهله کنند لیکن آنان از ترس نپذیرفتند و با پیغمبر صلح کردند.
* روز وانفسا: [مجاز] روز قیامت.

واژه نامه بختیاریکا

رو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] روز در معنای زمان بین طلوع فجر صادق و غروب آفتاب و نیز در معنای مقابل شب به کار رفته است.
روز که از آن در لغت عرب به «نَهار» و «یَوم» تعبیر می شود، هرچند در لغت بر زمان بین طلوع خورشید و غروب آن اطلاق شده است؛ چنان که واژه «روز» نیز بر شبانه روز اطلاق گردیده است، لیکن مراد از آن در شرع مقدس و کلمات فقها زمان بین طلوع فجر صادق- آغاز وقت نماز صبح - و غروب خورشید- ناپدید شدن قرص آن یا زوال حمره مشرقیه بنابر اختلاف اقوال- است.
تعبیر معاصران از روز
برخی معاصران، روز را- جز در موارد استثنا شده، مانند روزه - زمان بین طلوع و غروب خورشید، که عرف از آن به روزِ کاری تعبیر می کند، دانسته اند؛

دانشنامه عمومی

روز یا شبانه روز، به معنی مدت زمان یک دوره تناوب حرکت وضعی زمین می باشد که با توجه به مبدأ این دوره کاربردها و تعاریف گوناگون دارد و عام ترین کاربرد آن روز خورشیدی بمعنی دوره تناوب نسبت به خورشید ( روز حقیقی ) است که با تعدیل آن بر پایهٔ یکای متریک زمان ( ثانیه ) به عنوان یک دورهٔ ۲۴ساعته ( روز متوسط ) واحدی از زمان و گاه شماری است. کاربرد دیگر آن، روز نجومی است که این تناوب با مبدأ یک نقطهٔ ثابت کیهانی ( ستاره یا نصف النهار ) است. برای دیگر سیارات نیز با توجه به دوره تناوب وضعیِشان شبانه روز در نظر گرفته می شود. در یک شبان روز، به ترتیب: بامداد، نیم روز ( ساعت ۱۲ ) ، بعدازظهر ( پس نیم روز ) ، عصر ( ایوار ) و نیم شب ( ساعت ۲۴ یا ۰۰ ) هستند.
همچنین واژهٔ روز می تواند به بخشی از روز که شب نیست ( از پگاه تا شامگاه ) نیز اشاره داشته باشد، که در اصل روز روشن خوانده می شود. همچنین روز می تواند به یک روز از هفته یا یک روز از تقویم اشاره داشته باشد.
آنچه در زبان فرانسه امروزه به معنای «روز» به کار می رود، در واقع ریختی از زبان فارسی است و برگرفته از واژه «روز» فارسی است. این واژه ژور ( jour ) همان واژه فارسی «روز» است که به مرور زمان، حالت اصلی خود را از دست داده است. در خود زبان فرانسه علاوه بر کاربرد این واژه، پسوند «دی» ( di ) نیز به معنای «روز» است که در کلمات lundi, mardi, mercredi, jeudi, vendredi, samedi دیده می شود که البته معادل همان day در زبان انگلیسی است. گفتنی است بخش دوم واژه فَرْدا ( دا ) همان است که امروز در زبان انگلیسی day خوانده می شود. این واژه در زبان پهلوی ( پارسی میانه ) فَرْتاک بود که این گونه ( تاگ ) نیز در آلمان به جای روز است. یکای زمان است که برابر با ۲۴ ساعت است. بیشتر در گفتگوی رایج به شبانه روز، روز گفته می شود؛ مثلاً می گویند از فلان تاریخ ده روز گذشت، که منظور ده شبانه روز است. شبانه روز از یکاهای سیستم SI نیست، اما کاربرد آن همراه با یکاهای SI مجاز است.
علم الایام، یعنی شناخت حوادث و رویدادهای مهم گذشته، به ویژه جنگ هایی که در قبایل رخ می داد.
شبانه روز، یک دوره تناوب حرکت وضعی زمین می باشد که با توجه به مبدأ این دوره کاربردها و تعاریف گوناگون دارد و عام ترین کاربرد آن روز خورشیدی به معنی دورهٔ تناوب نسبت به خورشید است که این دوره تناوب به علت نوسانِ سرعت سالانه و دورانی خورشید در روزهای متفاوت و میل سالانه خورشید نسبت به زمین، هربار متغیر بوده شبانه روز خورشیدی حقیقی یا متغیر نامیده می شود.
عکس روزعکس روز

روز (فیلم ۲۰۱۱). «روز» ( انگلیسی: The Day ) فیلمی در ژانر ترسناک و علمی–تخیلی است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اشلی بل، شانین سوسامون، دومینیک مانهن، شان اشمور، و مایکل اکلند اشاره کرد.
عکس روز (فیلم ۲۰۱۱)

روز (کی یف). روز یا دِن ( به اوکراینی: День ) یک روزنامۀ گسترده روزانۀ میانه گرای مستقر در کی یف است. این روزنامه به سه زبان اوکراینی، روسی و انگلیسی منتشر می شود. [ ۱]
روز ( دن ) در سال ۱۹۹۶ میلادی تأسیس شد.
لاریسا ایوشینا سردبیر روزنامه است. این روزنامه به نخست وزیر سابق یوهن مارچوک و همسرش مرتبط بود.
این روزنامه همچنین به دلیل مسابقۀ سالانه عکاسی خود که رویداد اصلی عکس در اوکراین است، قابل توجه است.
روز عضو انجمن ناشران مطبوعات اوکراینی ( UAPP ) است.
عکس روز (کی یف)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

یوم

مترادف ها

day (اسم)
روز، روز روشن، یوم، روشنی روز، خادم روم

daytime (اسم)
روز، هنگام روز، مدت روز

فارسی به عربی

یوم

پیشنهاد کاربران

پادواژه راز به چم پوشیده و نهان، روز به چم روشن و آشکار باید باشد
معنی کامل حکایت بوزنگان را بفرستید
معنی حکایت بوزنگان را کامل بفرستید
سپاه روم ؛ کنایه از روز است :
چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ
سپاه روم زد بر لشکر زنگ.
نظامی.
لشکر روم
شاه سیارگان به افق مغربی خرامید و جمال جهان آرای را به نقاب ظلام بپوشانید، سپاه زنگ به غیبت او بر لشکر روم چیره گشت …………
واژه روز
معادل ابجد 213
تعداد حروف 3
تلفظ ruz
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، قید ) [پهلوی: roč] ‹روج›
مختصات ( اِ. ق . )
آواشناسی ruz
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی معین
( روز، روشن، رخشان، روزنه یا جائیکه از ان بداخل نور میتابد )
واژه روز از ریشه هندواروپائی لوک - leuk که معنی روز و روشنائی میباشد. در فارسی باستان و اوستا روخشن raokhshna یا روشنی و درخشیدن ودر سانسکریت روکاتی rocate یا درخشیدن، چنانچه در لاتین لو مینو lumino یا روشن کردن ودر یونانی لوخنس lukhnos معنی چراغ ودر انگلیسی لایت light، ایلومینیت , illuminate ، لوسنت lucent و لونار lunar یا ماه میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

رخشنده شبی چو روز روشن. رو تازه فلک چو سبز گلشن - نظامی گنجوی
بخشی برگرفته از
فرهنگ ریشه های هندواروپائی زبان فارسی
کردآ ورنده دکتر منوچهر آریاتپور

روز عشق
روز
روز یک واژه پاک و سره پارسی است وز هر دو سو خوانده میشود و معنی خود را میدهد.
روز 🔄 زور
یعنی روز هنگام کار و پیکار و کوشش و تلاش است.
نماز صبح از برای همین ساخته شده تا مردم روز خود را به دست گیرند و کار کنند تا زندگی خوب داشته باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

روز خرچ کردن نیرو و پس انداز دستآورد گاه/ وقت.

سلام وشب وروزتان بخیر وشادی روز یعنی وقت تلاش و کوشش و زمانی که هوا روشن است
روز ، روس، روسا، روجا، روان و راسان
همگی قید زمان و حالت است و روان همان رفتن و حرکت کردن است و راسان به معنی بلند شدن و بیدار شدن است.
واژه ی " روز " فارسی پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی به شکل " رزق " در آمده و دوباره به زبان فارسی بازگشته است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی کاربرد دارد .
روز کسی به شب کشیدن: تمام شدن آن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۳ ) .
در پهلوی ( فارسی میانه ) روچ
مهران دست از جعل و تحریف بردار و اگرنه کار بسیار زشت و شرم آوریه
هیچ شباهتی بین این دو نیست
نهار، یوم، دوره، زمان، گاه، وقت
روز : day : ساعت ۶ روز : am 6
بامدادان : dawn
سپیده دم، پگاه، خورخیز، برآمد : sunrise
پیشین : morning
نیم روز : midday, noon : ساعت ۱۲ روز : pm 12
شب : night : ساعت ۶ شب : pm 6
پسین : evening, afternoon
...
[مشاهده متن کامل]

گرگ میش : dusk
هوراُفت، فرورفت، ایوار : sunset
نیم شب : midnight : ساعت ۱۲ شب : am 12

یوم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس