روز روشن


معنی انگلیسی:
broad daylight

لغت نامه دهخدا

روز روشن. [ زِ رَ / رُو ش َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه است از روز خوش. ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

روز خوش

دانشنامه آزاد فارسی

تألیف محمدمظفر حسین لکهنوی، متخلص به صبا، تذکره ای به فارسی در شرح احوال ۲۴۱۱ شاعر فارسی گوی ایرانی، ترکستانی، تاجیک، افغانی و هندی. این اثر، که تألیف آن در ۱۲۹۶ پایان یافته، در واقع تکمله ای بر تذکره هایی چون شمع انجمن و نگارستان سخن است. روز روشن به ترتیب حروف الفبا، در ۳۱ باب و هر باب مخصوص یک حرف نوشته و از آبی تریشنوی آغاز و به یونس ابهری ختم شده است. این تذکره به کوشش محمدحسین آدمیت به چاپ رسیده است (۱۳۴۳ش).

مترادف ها

day (اسم)
روز، روز روشن، یوم، روشنی روز، خادم روم

daylight (اسم)
روز روشن، روشنی روز

فارسی به عربی

ضوء الشمس

پیشنهاد کاربران

بپرس