روزی رسانیدن

لغت نامه دهخدا

روزی رسانیدن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) روزی دادن : گفت بار خدایا در آن وقت که پیش زکریا بودم بی رنج بمن روزی میرسانیدی. ( قصص الانبیاء ). و رجوع به روزی رساندن شود.

فرهنگ فارسی

روزی دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس