روسپیگری

/ruspigari/

مترادف روسپیگری: جندگی، خودفروشی، فاحشگی، قحبگی

معنی انگلیسی:
harlotry, prostitution

فرهنگستان زبان و ادب

{prostitution} [مطالعات زنان] عرضه کردن تن برای روابط جنسی در ازای دریافت پول

دانشنامه آزاد فارسی

روسپی گری
تن فروشی و عرضه کردن خود برای خدمات جنسی در مقابل دریافت پول. تلقی جوامع دربارۀ روسپیگری در طول تاریخ در زمان ها و مکان های مختلف متفاوت بوده است. در دوره های باستان، در میان سومریان نخستین انواع آن یعنی روسپیگری مقدس رواج داشته است. در منابع کهن، نشانه های بسیاری مبنی بر روسپیگری مقدس وجود دارد، که به احتمال فراوان خاستگاه آن شهر بابل بوده است؛ به گونه ای که هر زنی ناچار بود یک بار در زندگی اش به مکان مقدس میلیتا (Militta) برود و در آن جا با مردی بیگانه به نشانۀ مهمان نوازی رابطۀ جنسی برقرار کند. علی رغم این که طبق قانون یهود روسپیگری ممنوع شده بود، این کار در میان این قوم رواج داشت. در ناحیۀ کنعان، اغلب روسپی های معبد را مردها تشکیل می دادند. در فینیقیه هم این امر بسیار رایج بود و احتمالاً تحت تأثیر آن ها روسپیگری در بنادر دریای مدیترانه ازجمله سیسیل گسترش یافته است. در یونان باستان، هم زنان و هم مردان تن به روسپیگری می دادند. روسپی های زن گاه اشخاصی با نفوذ و قدرتمند بودند. روسپی ها مکلف بودند لباس های متمایز و مشخص بر تن کنند و مالیات بپردازند. در روم باستان، اغلب روسپیان از میان تودۀ مردم بودند، اما با گسترش امپراتوری، روسپی ها از میان بردگان خارجی خریداری می شدند و برای این منظور آموزش می دیدند. ازجمله مجازات های قانونی برای زنان مجرم، وادار کردن آن ها به روسپیگری بود. میانگین عمر روسپی ها عمدتاً پایین بود، اما برخی از آنان می توانستند با درآمدشان خود را آزاد کنند و به شرایط بهتری برای زندگی دست یابند. روسپی های رومی نیز همچون روسپیان یونانی دسته بندی ها و عناوین خاصی داشتند و از مکان های مشخص و خاصی برای تن فروشی برخوردار بودند. در دورۀ قرون وسطا، روسپیگری عمدتاً در حومۀ شهرها وجود داشت. اگرچه کلیسای کاتولیک رومی همۀ اعمال جنسی در خارج از حیطۀ ازدواج را گناه می شمرد و غیراخلاقی می دانست، با روسپیگری مخالفت نمی کرد، چراکه معتقد بود از گناهان و شرارت های بدتری چون تجاوز جنسی، لواط، و خودارضایی جلوگیری می کند. پس از افول امپراتوری روم و سازماندهی روسپیان، از آنان به عنوان برده استفاده می شد، اما مبارزات مذهبی علیه برده داری و رشد تجارت و اقتصاد سبب شد که روسپیگری بار دیگر به صورت فعالیتی تجاری درآید و حتی در برخی از مناطق روسپی ها مجاز بودند روی دیوارها آگهی های تبلیغاتی نصب کنند. در قرن ۱۹ روسپیگریِ قانونی مورد انتقاد قرار گرفت و در محافل عمومی فرانسه موضوع بحث شد. سپس انگلستان قانون بیماری های واگیردار را تصویب کرد و براساس آن روسپی ها ملزم به دادن آزمایش هایی برای تأیید سلامتشان شدند تا به طور رسمی به کار خود ادامه دهند. در این میان، بسیاری از طرفداران حقوق زنان و فمینیست ها سر به اعتراض برداشتند و خواستار منع و لغو این قانون و رسمی شدن روسپیگری از سوی دولت شدند، اما این قانون نه تنها در انگلستان و فرانسه بلکه در کشورهای تحت استعمار آن ها نیز اجرا شد. روسپیگری در ابتدا تا حدودی در اغلب ایالت های متحده امریکا قانونی بود. بین سال های ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۵ بیشتر ایالت ها تحت تأثیر و نفوذ اتحادیۀ زنان، روسپیگری را غیر قانونی اعلام کردند. تا ۱۹۵۳ روسپیگری در آلاسکا همچنان قانونی بود و هنوز هم در برخی مناطق نوادا قانونی است. گفتنی است که در دهۀ ۱۹۷۰ برخی از فرقه های مذهبی روسپیگری را باب کردند. امروزه در برخی از کشورها، با صدور مجوّز برای روسپی خانه ها و نظارت بر سلامت روسپیانِ مرد و زن، این امر مجاز تلقی می شود. در کشورهای گوناگونِ اروپا قوانین متفاوتی در این خصوص وضع شده است. مثلاً در انگلستان روسپیگری قانونی است مگر به دنبال مشتری گشتن در ملأ عام؛ دیگر اَعمال غیرقانونی در این خصوص عبارت اند از راه اندازی روسپی خانه، گذران زندگی از راه «درآمدهای غیراخلاقی» نظیر روسپیگری، «پااندازی» (هدایت تدریجی کسی به سمت خودفروشی) و اغوای زنان و دختران به قصد سودجویی جنسی. در فرانسه، بلژیک، ایتالیا، و اسپانیا نیز روسپیگری هرچند قانونی نیست ولی عملاً وجود دارد. در دانمارک می توان روسپیگری را به منزلۀ شغل دوم اختیار کرد. در آلمان و هلند، به کمک نظامی سازمان دهنده، روسپیگری به مکان های معیّنی محدود شده است و در یونان با مجوّز پلیس شغلی قانونی محسوب می شود. بنابه برآورد یونیسف، ۳۰۰هزار روسپی کمتر از ۱۸ سال در امریکا وجود دارند. اشتیاق برای برخورداری جنسی، بسیاری از گردشگران به ویژه مردانی از اروپای شمالی و امریکا و ژاپن، را به مناطقی در آسیای جنوب شرقی، به ویژه تایلند، می کشاند و درآمد فراوانی را عاید این کشورها می کند. گروه های طرفدار حقوق و کرامت زنان در سرتاسر جهان به جدّ خواستار ممنوعیت روسپیگری بوده و آن را اهانتی بزرگ به شخصیت و کرامت زن می دانند. در ایران روسپی خانه را تا قرن ۶ و ۷ق خرابات می نامیدند. خراباتیان کنیزکان را خریده و گاه به رغم میل و خواست آنان، در آن جا به کار وامی داشتند (رشیدالدین فضل الله، تاریخ مبارک غازانی). غازان خان دستور داده بود که هرکدام از زنان خراباتی را که خود بخواهد، بخرند و آزاد کنند و کنیزکان را به اجبار به آن وادار ننمایند. این مراکز فسق و فجور را داراللطف نیز می نامیدند. ازجمله در عهد تیمور در شیراز موضع عیشی بوده موسوم به داراللطف (تلفظ این کلمه به احتمال زیاد داراللَطَف است نه داراللُطْف). استعمال لفظ خرابات مانند کلمات دیگر در ادبیات عرفانی تأویل شده و شاعران و عارفان ایرانی از سنایی به بعد آن را به معنای استعاری آن به کار برده مقصود از آن را محل پاکبازی و از خودرهایی دانسته اند (← خرابات). در قانون مجازات اسلامی در ایران، روسپیگری و قوّادی (← قوادی) و هر نوع فعالیت مربوط به این گونه امور به طور کلّی ممنوع و مشمول مجازات است.

پیشنهاد کاربران

صیغه و متعه نیز با این واژه همخوانی دارد و در یک مفهوم است / صیغه=فحشا و روسپیگری در لباس دین
کسبی بازی. [ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل کسبی باز. || روسپی گری. ( ناظم الاطباء ) .
way of life ( n. ) [euph. ]
the profession of prostitution
way of life ( n. ) [euph. ]
the profession of prostitution.
نابکاری. [ ب ِ ] ( حامص مرکب ) شرارت. فساد. بداندیشی. ( ناظم الاطباء ) . خباثت. بدنیتی. بدنهادی. بدکاری. بدکرداری : من طاهر را شنیده بودم در رعونت و نابکاری. ( تاریخ بیهقی ص 394 ) . مردی از ایشان که به ره زدن و نابکاری رود. ( فارسنامه ابن بلخی ص 141 ) . || فحشاء. فجور. فساد. زناکاری. فسق. فاسقی : ابلیس بمانند آدمی نزدیک ایوب آمد و گفت زن تو نابکاری کرده است. او را بگرفتند و مویش ببریدند. ( قصص ص 138 ) . و سبب زوال ملک دیلم نابکاری آن زن بود. ( فارسنامه ) . قحبه پیر از نابکاری چکند که توبه نکند. ( گلستان ) . || به کار نیامدن. به درد کاری نخوردن. بیکارگی. بطالت : بوسهل گفت. . . من چه مرد این کارم که جز نابکاری را نشایم. ( تاریخ بیهقی ص 145 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

جز از بهر علمت نبستند لیکن
تو از نابکاریت مشغول کاری.
ناصرخسرو.
هش دار که عالم سرای کار است
مشغول چه باشی به نابکاری.
ناصرخسرو.

غری. [ غ َ ] ( حامص ) قحبگی. غر بودن. رجوع به غر شود :
از غری ریش ار کنون دزدیده ای
پیش ازین بر ریش خود خندیده ای.
مولوی ( مثنوی چ کلاله خاور ص 409 ) .
|| ( اِ ) گریه با آواز و فریاد :
این دل محزون نگیرد از غم فرقت قرار
...
[مشاهده متن کامل]

می کند شام و سحر با حسرتش غری و زار.
؟ ( از فرهنگ شعوری ) .
در مآخذ دیگر بدین معنی یافته نشد.

فاحشه گری. . . تن فروشی در ازای دریافت پول. . . متشکل ازدوبخش روسپی: تن فروشی به ازای پول. . وگری، : یعنی ادامه دادن

بپرس