روص

لغت نامه دهخدا

روص. [ رَ ] ( ع مص ) عاقل گردیدن بعد سفاهت و نادانی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

عاق گردیدن بعد سفاهت و نادانی

پیشنهاد کاربران

بپرس