روژه مارتن دو گار

دانشنامه عمومی

روژه مارتَن دو گار ( به فرانسوی: Roger Martin du Gard ) ( زاده ۳۱ مارس ۱۸۸۱ – درگذشته ۲۲ اوت ۱۹۵۸ ) نویسندهٔ فرانسوی بود که برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.
جایزه ادبی نوبل ( ۱۹۳۷ )
• ۱۸۸۱ – در روز ۳۱ مارس روژه مارتن دوگار در نویی سور سن، شهری در نزدیکی پاریس به دنیا آمد.
• ۱۸۹۶–۱۸۹۲ – در دبیرستان کندرسه، از دبیرستان های معتبر پاریس تحصیل کرد.
• ۱۸۹۸–۱۸۹۶ – در دبیرستان ژانسون دو سایی مشغول تحصیل بود.
• ۱۹۰۵–۱۸۹۹ – محصل مدرسهٔ سندشناسی که در آن کارشناسی اسناد قدیمی می آموختند بود. در شهر روآن به نظام وظیفه رفت. با نوشتن رساله ای دربارهٔ صومعهٔ ژومی یژ مدرکی در زمینهٔ بایگانی اسناد قدیمی گرفت.
• ۱۹۰۹–۱۹۰۶ – با دختری به نام هلن فوکو ازدواج کرد. کوشش هایی برای نوشتن رمان کرد که به جایی نرسید. رمانی با عنوان زندگانی یک قدیس نوشت که آن را نیمه کاره رها کرد. رمان دیگری با عنوان ماریز نوشت که آن را نیز نیمه کاره رها کرد و غیر از صد صفحهٔ آن که در سال ۱۹۰۹ با نام یک کدام از ما منتشر شد، بقیه را پاره کرد. رمان شدن را منتشر کرد که توفیق اندکی یافت.
• ۱۹۱۲–۱۹۱۰ – رمان ژان باروا را می نوشت.
• ۱۹۱۴–۱۹۱۳ – انتشار رمان ژان باروا در سال ۱۹۱۳. به کار تئاتر پرداخت. نمایش نامهٔ کمدی وصیت نامهٔ بابا لولو را دربارهٔ روستاییان در سال ۱۹۱۴ نوشت و به صحنه آورد.
• ۱۹۱۸–۱۹۱۴ – در بسیج عمومی به نیروی نظامی پیوست و با درجهٔ گروهبان سوم سووار در جنگ جهانی اول شرکت کرد.
• ۱۹۳۰–۱۹۲۰ – به نوشتن و منتشر کردن نیمهٔ اول رمان خانواده تیبو در شش بخش مشغول شد. دفترچهٔ خاکستری در سال ۱۹۲۲، ندامتگاه در سال ۱۹۲۲، فصل گرم در سال ۱۹۲۳، طبابت در سال ۱۹۲۸، سورلینا در سال ۱۹۲۸ و مرگ پدر در سال ۱۹۲۹. دومین نمایش نامهٔ کمدی خود را دربارهٔ روستاییان با نام باد نوشت که هیچ وقت به صحنه نیامد.
• ۱۹۳۱ - در تصادف شدید خودرو مجروح شد. در دوران بیماری و استراحت مجال یافت تا دربارهٔ طرح ابتدایی رمان خانوادهٔ تیبو بیندیشد و در نتیجه از آن طرح دست برداشت. در دوران نقاهت برای سرگرم کردن خود داستان کوتاه درد دل آفریقایی و همچنین نمایش نامهٔ سر به تو را نوشت.
• ۱۹۳۳ – در کنار نوشتن دنبالهٔ خانوادهٔ تیبو کتاب فرانسه کهن را نوشت که مجموعه ای از طرح هایی دربارهٔ زندگی شهرستانی فرانسه است.
• ۱۹۳۶ – انتشار تابستان ۱۹۱۴ بخش هفتم خانوادهٔ تیبو
• ۱۹۳۷ – دریافت جایزه نوبل ادبیات
• ۱۹۴۰ – انتشار سرانجام آخرین بخش خانوادهٔ تیبو
• ۱۹۵۸–۱۹۴۱ – نوشتن رمان مفصل خاطرات سرهنگ مومور که بیست بار آن را رها کرد و از سر گرفت و سرانجام ناتمام ماند.
• ۱۹۵۸ – در روز ۲۲ اوت در ملک خود در دهکدهٔ ترتر درگذشت.
عکس روژه مارتن دو گارعکس روژه مارتن دو گار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

روژه مارتَن دو گار ( به فرانسوی: Roger Martin du Gard ) ‏ نویسندهٔ فرانسوی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات.
روزشمار زندگی
۱۸۸۱ – در روز ۳۱ مارس روژه مارتن دوگار در نویی سور سن، شهری در نزدیکی پاریس به دنیا آمد.
...
[مشاهده متن کامل]

۱۸۹۶ - ۱۸۹۲ – در دبیرستان کندرسه، از دبیرستان های معتبر پاریس تحصیل کرد.
۱۸۹۸ - ۱۸۹۶ – در دبیرستان ژانسون دو سایی مشغول تحصیل بود.
۱۹۰۵ - ۱۸۹۹ – محصل مدرسهٔ سندشناسی که در آن کارشناسی اسناد قدیمی می آموختند بود. در شهر روآن به نظام وظیفه رفت. با نوشتن رساله ای دربارهٔ صومعهٔ ژومی یژ مدرکی در زمینهٔ بایگانی اسناد قدیمی گرفت.
۱۹۰۹ - ۱۹۰۶ – با دختری به نام هلن فوکو ازدواج کرد. کوشش هایی برای نوشتن رمان کرد که به جایی نرسید. رمانی با عنوان زندگانی یک قدیس نوشت که آن را نیمه کاره رها کرد. رمان دیگری با عنوان ماریز نوشت که آن را نیز نیمه کاره رها کرد و غیر از صد صفحهٔ آن که در سال ۱۹۰۹ با نام یک کدام از ما منتشر شد، بقیه را پاره کرد. رمان شدن را منتشر کرد که توفیق اندکی یافت.
۱۹۱۲ - ۱۹۱۰ – رمان ژان باروا را می نوشت.
۱۹۱۴ - ۱۹۱۳ – انتشار رمان ژان باروا در سال ۱۹۱۳. به کار تئاتر پرداخت. نمایش نامهٔ کمدی وصیت نامهٔ بابا لولو را دربارهٔ روستاییان در سال ۱۹۱۴ نوشت و به صحنه آورد.
۱۹۱۸ - ۱۹۱۴ – در بسیج عمومی به نیروی نظامی پیوست و با درجهٔ گروهبان سوم سووار در جنگ جهانی اول شرکت کرد.
۱۹۳۰ - ۱۹۲۰ – به نوشتن و منتشر کردن نیمهٔ اول رمان خانواده تیبو در شش بخش مشغول شد. دفترچهٔ خاکستری در سال ۱۹۲۲ ، ندامتگاه در سال ۱۹۲۲ ، فصل گرم در سال ۱۹۲۳، طبابت در سال ۱۹۲۸ ، سورلینا در سال ۱۹۲۸ و مرگ پدر در سال ۱۹۲۹ . دومین نمایش نامهٔ کمدی خود را دربارهٔ روستاییان با نام باد نوشت که هیچ وقت به صحنه نیاممد.
۱۹۳۱ - در تصادف شدید خودرو مجروح شد. در دوران بیماری و استراحت مجال یافت تا دربارهٔ طرح ابتدایی رمان خانوادهٔ تیبو بیاندیشد و در نتیجه از آن طرح دست برداشت. در دوران نقاهت برای سرگرم کردن خود داستان کوتاه درد دل آفریقایی و همچنین نمایش نامهٔ سر به تو را نوشت.
۱۹۳۳ – در کنار نوشتن دنبالهٔ خانوادهٔ تیبو کتاب فرانسه کهن را نوشت که مجموعه ای از طرح هایی دربارهٔ زندگی شهرستانی فرانسه است.
۱۹۳۶ – انتشار تابستان ۱۹۱۴ بخش هفتم خانوادهٔ تیبو
۱۹۳۷ – دریافت جایزه نوبل ادبیات
۱۹۴۰ – انتشار سرانجام آخرین بخش خانوادهٔ تیبو
۱۹۵۸ - ۱۹۴۱ – نوشتن رمان مفصل خاطرات سرهنگ مومور که بیست بار آن را رها کرد و از سر گرفت و سرانجام ناتمام ماند.
۱۹۵۸ – در روز ۲۲ اوت در ملک خود در دهکدهٔ ترتر درگذشت.
منابع
برگرفته از ویکی پدیای انگلیسی [۱]
ژان باروا. روژه مارتن دوگار. ترجمهٔ منوچهر بدیعی. تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۰. ISBN 964 - 448 - 170 - 4.
[نمایش]
ن • ب • و
برندگان جایزه نوبل ادبیات ۱۹۲۶ - ۱۹۵۰
[نمایش]
ن • ب • و
نویسندگان و شاعران قرن نوزدهم میلادی فرانسه
رده ها:
برندگان جایزه نوبل ادبیات
اهالی پاریس
اهالی نوی - سور - سن
برندگان جایزه نوبل اهل فرانسه
درگذشتگان ۱۹۵۸ ( میلادی )
رمان نویسان اهل فرانسه
زادگان ۱۸۸۱ ( میلادی )
نویسندگان اهل فرانسه
* هیچ کس کرتر از کسی نیست که نمی خواهد بشنود.
* تمام هستی یک نوع جنگ است؛ زندگی یعنی پیروزی آن که پایداری می کند. . .
* خیلی خوب می دانم که زندگی چیست, چه بازار مکاره ای است زندگی!. . . نیکی, وظیفه, فضیلت, از این حرف ها! پوششی بر غریزه های خودپرستانه مان, فقط این واقعیت دارد! اوه آدمک ها!
* در نظر بگیریم که پنجاه سال دیگر قضیه ی دریفوس فقط ماجرای کوچکی خواهد بود از مبارزه عقل بشر بر ضد احساساتی که او را کور می کند؛ فقط لحظه ای خواهد بود و نه بیشتر از مسیر کند و اعجاب آور بشر به سوی نیکی بیشتر.
* مذهب کاتولیک واتیکانی به صورتی که فعلاً شکل گرفته است برای بسیاری از نفوس با فرهنگ و برای تمام نفوسی که آگاهی های عمیق دارند مردود است. خدایی که به ما نشان می دهند به طرز بسیار حقیری جنبه ی انسانی دارد. امروز, اعتقاد به یک خدای شخصی, به یک خدای شاه مانند به خدایی که عالم را ساخته است, اعتقاد به گناه و جهنم . . . آهان, نه! این مذهب دیگر درخور ما نیست دیگر چه جوری بگویم . . . ما را که تشنه ی کمال هستیم, سیراب نمی کند. اعتقادات بشر هم مانند هر چیز دیگر تابع روند تکامل است؛ پیش می رود. از آن چه خوب است به سوی خوب تر می رود. خوب دیگر, دین باید ضرورتاً با معرفت هر عصر انطباق یابد. واتیکان اشتباه می کند که در برابر این انطباق مقاومت می کند.
قس انگلیسی
Jean Barois is the third novel published by Roger Martin du Gard in 1913. It is emblematic of the loss of faith in the modern world. Jean Barois ( the name of the hero of the story ) spent his childhood and adolescence in the province, formed in a Catholic college. He knows his first doubts about the faith at the age of 15 years. Arrived at the university where he studied natural science, faith breathes evil in the world of "big scientific laws", writes Roger Martin du Gard and reiterated Canon Charles Moeller , who also believed in 1967 that "the work was always played with passion in intellectual circles one . . . "Indeed, as a scholar Alfred Grosser atheist and dialogue, is modeled, in his last book in 2011, The joy and death. Balance life 2 , the last moments of Elijah Albert Luce, another great hero of the book whose death is that of a stoic atheist copy and Roger Martin du Gard compared to that ofSocrates .
It has repeatedly brought the long novel Malègue Joseph , Augustine or the Master is of Jean Ba . . .

بپرس