زبان پارسی میانه

فرهنگ فارسی

زبان پهلوی

پیشنهاد کاربران

من معتقدم ( البته فرق بین باور داشتن تا دانستن در مورد یک موضوع زمین تا آسمان است ) یا تخمین و گمانه زنی من این است که مردمان سرزمین ایران قبل از پیدایش خط و زبان اوستائی و پارسی و پهلوی به زبان فارسی صحبت میکرده اند و لذا زبان پارسی و فارسی را نباید یکی پنداشت. سه زبان اشاره شده در اصل بطور آگاهانه یا ناآگاهانه در جهت تخریب آن فارسی قدیمی به پیدایش و ظهور رسیده اند و نه در جهت یاری رساندن به آن. اوستای نقل قولی که هنوز به رشته تحریر در نیامده بوده ، به احتمال قوی به زبان فارسی بوده است. شاید بتوان ادعا نمود که زبان فارسی قبل از پیدایش خطوط سه گانه میخی و هیروگلیف مصریان موجود بوده است. خط های امروزی ( غیر چینی و ژاپنی و هندوچین ) از زمان فینیقیان به بعد به پیدایش رسیده اند و نام یونانی قوم فینیقی با حروف لاتین به شکل :
...
[مشاهده متن کامل]

Po niko ion با تلفظ پو نیکو ایون به معنای پویندگان یا جویندگان نیکویی از همان کلمات فارسی قدیمی ساخته شده است. خود اوستا به دو شکل زیر بوده است :
هو ستا : دارای دو معنا بوده است یکی خبری به معنای ستاینده هو و دیگری امری و خطاب به شنونده به معنای هو را ستایش کن.
آو ستا : دارای دو معنا بوده است ؛ یکی خبری به معنای ستاینده آب به عنوان یکی از عناصر اربعه یا چهار گانه فلسفی و منشاء زندگی و دیگری امری و خطاب به شنونده به معنای آب را ستایش کن. بخاطر اهمیت آن در زندگی در کنار نان.
عنوان اهورامزدا در اصل و ریشه از سه بخش زیر ساخته شده است :
- اَهو به معنای هو اولیه یا آغازین و یا ازلی و ابدی.
- را علامت یا نشانه مفعول بی واسطه.
- مَزِدا به معنای پاک نکن.
لذا این نام یا عنوان در اصل و ریشه یعنی به زبان فارسی قدیمی یا به زبان هو ستای نقل قولی به معنای زیر بوده است : هو اولیه یا آغازین را از خاطره پاک نکن بلکه آنرا همیشه به یاد داشته باش.
واژه سانسکریت به همان زبان فارسی به شکل زان سِکری ت و به معنای دانش رمزی یا محرمانه بوده است.
محتوای آن دانش رمزی در وِدا های چهارگانه و بخش های انتهایی آنها یعنی اُپانی شادها درج نگردیده اند بلکه بصورت راز ها و معانی ژرف در پشت پرده ظاهر دو سنبل و چند نام و چند واژه و رسم پنهان گشته اند. در پشت پرده ظاهر گردونه مهر ایرانیان و چرخه تولد و مرگ هندوان این راز و معنای ژرف نهفته است که عشق و زندگی انسانی بصورت خطی و پیوسته جاودانه نمی باشد بلکه منقطع و ناپیوسته و دایره وار و پشت سر هم و در طول همدیگر و هربار در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین و الا آخر تا رسیدن و یا بازگشتن به حالت بهشت برین در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی به شکل وادی به وادی یا منزل به منزل یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه. در پشت پرده ظاهر دو سمبل یا نشان کوچکتر روی این دو گردونه یعنی چلیپا و سواستیکا راز ها و معانی ژرف دیگری نهفته اند که شرح و بیان آنها خارج از حوصله این کامنت کوتاه یا پیامک می باشد. خوانندگان گرامی در صورت علاقه می توانند در همین سایت به گردونه مهر میترائیان؛ چرخه تولد و مرگ هندوان ؛ معنای نام بودا ؛ معنای نام زرتشت ؛ چلیپا ؛ سواستیکا ؛ خویدوده ؛ آژی ده اکه ؛ معنای هفت سین ؛ فلک الفلاک ؛ سماوات سبع و الارض و خیلی موضوعات دیگر مراجعه نمایند که در ارتباط با همان دانش رمزی می باشند. ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان در اعصار دور دست باستان در سر زمین های ایران و هندوستان.
من به جاودانه بودن زندگی فرد خودم از طریق حرکت دایره وار گردونه مهر و چرخه تولد و مرگ در این دنیا یا جهان در طول چرخه یا گردش و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان اعتقاد و باور و ایمان و امید دارم و نه از طریق قبض یا جدایی روح بطور موقت بهنگام خواب و بطور دائم بهنگام فرا رسیدن لحظه مرگ از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن در قالبی مثالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر . و بدون شک و تردید مطمئنم و یقین دارم که دو داستان بنیادی و مشترک ادیان به اصطلاح توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد دو افسانه تخیلی - توهمی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است و باور به قبض یا جدایی روح از تن یا بدن هم یک باور و ایمان اوهامی است و نه حقیقی.

بپرس