زبان پارسی

لغت نامه دهخدا

زبان پارسی. [ زَ ن ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چون مطلقاً زبان پارسی گویند مراد زبان پارسی نو است یعنی پارسی پس از اسلام. ( از حاشیه دکتر معین بر برهان قاطع ج 1 ص 350 و 351 ). امروز بیشترمردم ایران و افغانستان و تاجیکستان و قسمتی از هندو ترکستان و قفقاز و بین النهرین بزبان فارسی سخن میگویند و نامه مینویسند و شعر می سرایند. رجوع به سبک شناسی ج 1 ص 2 و مقدمه برهان قاطع چ معین و مقدمه لغت نامه و «فارسی »، «ایران »، «ایرانی » و «پهلوی » شود.

فرهنگ فارسی

یعنی زبان پارسی بعد از اسلام

پیشنهاد کاربران

در نگاه من تا می توان باید واژگان بیگانه را که واژه های تازی را هم در بر می گیرد از فرهنگ زبانی خودمان بزداییم.
اینها وامواژه نیستند، اینها خوره اند، کرمهایی هستند افتاده به جان درخت کهن و ستبر پارسی، درخت هرچه کرموتر و آفت زده تر، زشت تر.
...
[مشاهده متن کامل]

درخت پارسی اگر سرافراز و زیباست از برگ و بارش است، از دیرینه بودنش است، از میوه های شیرین و خوش رنگ و بویش است که به ناچار کِشاننده کرمها و انگل ها به سوی خود نیز خواهد بود،
اینجاست که باغبان دلسوز و دانا نه تنها جلوی انگل را می گیرد که با رسیدگی درست و هرس به هنگام، درخت را پربارتر و زیباتر می نماید.
و اینک وامواژه؛ وامواژه کی کاربرد می یابد؟
وامواژه زمانی به درد می خورد که زبان وام گیرنده واژه ی برابر به جای واژه ی بیگانه نداشته باشد و ارزنده تر از آن توانایی ساخت برابرواژه را هم نداشته باشد، درین هنگام وامواژه به یاری زبان خواهد آمد و تاوانی برای کمبود و ناتوانی آن خواهد بود، چوب زیربغلی خواهد شد برای پای لنگ آن زبان.
اگر نگویم صددرصد، ۹۹درصد وامواژه های باشنده در پارسی اینگونه نیستند که همان خوره و انگل اند، پارسی نیازی به آنها نداشته، برگ واژه ای را از این درخت کنده ایم به جای آن زالوواژه ای چسبانده ایم!
شگفتا چه بد باغبانی، چه ناسپاسیم، از میوه ی شیرینش خورده، در سایه سارش آرمیده، از هستی اش خانمان فراهم آورده و به جای آن:
در برابر تندبادها به تماشایش می نشینیم، در برابر تبرها پهلو تهی می کنیم و در برابر آتش جریان سیال ( دست طبیعت ) رهایش می کنیم، چه چاره می ماند کوتاهی ها را به گردن همان دست طبیعت می اندازیم و با وژدانی آسوده بازهم با خواهش میوه ای دیگر آویزانش می شویم.
پارسی هیچ نیازی به واژه های بیگانه نداشته و ندارد، این زبان از هزاره های گذشته، زبانی دینی و سازنده ی شهرآیین ( تمدن ) بوده، کمبودی نداشته و اکنون نیز نیازهای تازه اش را می تواند به سادگی درونسازی کند، پارسی زبانی خودایستا، پویا، زنده و زندگی بخش است.
واژه های بیگانه ای که می بینیم همگی از سستی و
تنبلی کودن وار یا خودنمایی نابخردانه ی ما ( نویسندگان، ترگمانان، آخوندها، دانش آموختگان، سرپرستان کشور ) بندال و زورچپان شده اند، اینها وامواژه نیستند به درستی که بهتر است بگوییم: # زورچپان واژه!

مهدی بارانی
زبان و خط پارسی زبان اصیل ایرانیان است آنکه زبان پارسی بداند و یا آنکه به دل و محبت تقلید آن کند اگر چه آنرا کم بداند و محبت ایران زمین و مردم ایران در دل داشته باشد او پارسی زبان و ایرانیست فارغ از رنگ و پوست و نژاد و غیره. این زبان و خط اولین و پیشین ترین زبان و خط بوده و بسیاری از خط ها و زبانها از این زبان به اقتباس گرفته و ابداع و تقلید شده، زبان و خطی است بسیار شیرین و فصیح و گوارا و کامل که نظیر ندارد و زبان و خط عربی و سایر ابداعات سایه ای از این ابر وسیع سفید زیباست و از آن به عاریت گرفته شده، بر خلاف سایر زبانها این زبان و خط بسیار غنی و پربار است و واژه ها و کلمات بسیار زیبا و شیرین و ملیح و ریشه دارند و توانایی خلق معانی و کلمات جدید و یا بیان معانی درونی واژه ها و کلمات و لغات در این زبان و خط بسیار بالا و شگفت انگیز و شیرین است،
...
[مشاهده متن کامل]

این زبان و خط اصیل زبان شعر و ادب و فرهنگ و زبان انقلاب و تحول و تمدن و انسانیت و همنوع دوستی دانسته شده،
متاسفانه این زبان و خط بینظیر به دلیل زیبایی بالا و نفوذ سیاسی و فرهنگی گسترده که از قدیم داشته همیشه دشمن و بدخواه و حسودانی داشته و جای آن است که در حفظ و بسط و تعلیم و تربیت و اشاعه آن همت و تلاش وافر نمود،
هشدار

💢خط ما پارسی است و خط عربی هم پارسی است
💢آیا الفبای پارسی را میدانید. . . . . .
🔷الفبای ایرانی بر عکس تصور همگان که می پندارند 32 حرف
است، 24 حرف دارد که عبا رت است از:
👈 ا - ب - پ - ت - ج - چ - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - غ - ف - ک - گ - ل - م - ن - و - ه - ی
...
[مشاهده متن کامل]

به واسطه استعمال واژه هاعربی، هشت حرف دیگر هم به الفبای پارسی افزوده شده است که عبارتند از:
" ث - ح - ص - ض - ط - ظ - ع - ق "
این هشت حرف در زبان ایرانی وجود ندارد و هر کلمه ای که از این حروف در آن باشد، پارسی نیست
همچنین چهار حرف پ - چ - ژ - گ هم در عربی وجود ندارد و هر واژه ای که این 4 حرف را دارا باشد عربی نیست.
برای آسان ، شدن امور دربار حیره وایران
دبیران ایرانی برآن شدند تا الفبای خط پارسی میانه را اندکی دگرگونی ساخته وبا افزون هشت واژه ث - ح - ص - ض - ط - ظ - ع - ق شماری واژه های آن را به۳۲ رسانده
و بدین گونه زبان اعراب حیره را که نبطی عربی بود با این خط خط تکامل یافت ایرانی به نگارد
واژه ط در پهلوی اشکانی بود ولی در پهلوی ساسانی کجای خود را ت دونقطه داد است
در نتیجه الفبای که امروزه عربی خواهد می شود خطی برگرفته از خط های کهن ایرانی است
دگرگون شده خط ایرانی کهن به ایرانی هخامنشی اشکانی و ساسانی پدیدار شده و سرانجام خط دبیره پارسی امروزی پدید آمد است
حال اگر این خط عربی بوده عربستان اختراع و استفاده می شود
در این سه پرسش به میان می آید
۱ - چرا قرآن رابا آن به نگارش در نیاورد؟ چرا ایشان تا هنگام خلافت عثمان به گرد آوری قرآن نپرداختند؟ وتنها پس از تهاجم به ایران و آشنایی با خط آکادمیسین های ایرانی در حیره به تدوین همت گمارند؟
۲ - اگر این خط از دیرباز در استان حجاز کاروانشهر مکه کابُرد داشته، پس نشانه هایش کجاست که تاکنون نوشته ای از آن که مربوط پیش از خلافت عثمان و ظهور اسلام باشد، روی تک سنگ، دیوار ، لوح گلی یا چرم یافت نشده است؟
۳ - مهمتر از همه، خط ، میان مردمی پدید می آید که نیاز وضرورت آن را حس کنند وبستر به کارگیری آن در فرهنگ خود داشته باشند. اعراب نه از زمینه های پیدایش خط برخوردار بودند ونه به آن نیاز نداشتند.
واژه خط از واژه کَت پهلوی درست شده است که زبان عربی راه یافت سده های میانه به دست تسهیل کرده های پارسی به ابزار نوشتن در آمد و در پایه سیبویه دبیره ایرانی گذارده بود صرف شد ایرانیان نقش مهمی در تکامل نوشتاری قرآن وعربی داشت اند بر خلاف تصوربسیاری که ما خط زیرا از عرب ها وام گرفته ایم کاملا اشتباه است پارسی بعد از اسلام نوع تکامل یافته ای از خط در زمان اشکانیان و ساسانیان یعنی پهلوی و اوستایی بوده این خط که در سدهٔ های پیش وارد عربستان شده و با زبان عربی تطبیق داد شده بود بار دیگر پس از تهاجم اعراب وارد ایران شد و ایرانیان در تکامل و تبدیل آن به هنر خوش نویسی نقش عمده ای داشت ایجاد نقطه و اعراب در خط عربی را به نام فردی ابوسعد وعلی فارسی قرن اول هجری نسبت دادند که برای درست خواندن قران متوسط غیر عرب زبانان از جمله ایرانیان ابداع کرد
ایرانیان بر اساس نیاز زبانی الفبای پارسی را قرن پیش پدید آورد اند بود از سدهٔ سوم هجری علت نامه نگار های دیوانی خط های مانوی و پهلوی جای خود را به الفبای پارسی داد از ریشه پارسی الفبای کنونی موسوم به عربی می توان به تشابه عجیب خط اوستایی و کوفی پی برود و در صدر اسلام در زبان عربی از نقطه استقاده نمی شد که ما آن را باب کردیم نا گفته نماند پیدایش خط نیاز به بستری برای رشد تکامل دارد که اقلیم عربستان عناصر آن را در حال شبه جزیره قرار نمی داد به گزارش تاریخ نگاران نامدار در سراسر شبه جزیره عربی حدود ۱۵ سواد نوشتن در حد میرزا بنویس امورحمل و نقل کالا داشتند که با این بضاعت اندک توانایی انواع خط در اختیار آنها نبود در حالی که این خط در امپراتوری ایران
اداره امور در زمان اشکانیان و ساسانیان به هزار سال استفاده و فرصت تکامل داشت است. نپذیرفتن و بکارنبردن چهار واژه چهار پ - چ - ژ - گ از سوی اعراب سبب گردیددگردیسی و بهسازی زبان خود به دست کاری در زبان دیگر بپردازدند و بسیاری از واژه زیبا دل نشین گوش نواز ایرانی و پارسی به سوی نابودی پیش ببرند زبان عربی آسیب های بر زبان پارسی زده انگیزه فراموشی و نابودی برخی از واژه ها ایرانی شده است این دگرگونی در زبان پارسی تا آن اندازه گسترش یافت که نام زبان پارسی به فارسی گسترش یافت نشده است.
به یاری دادار نیکو گفتارهمه کوشش و آرمان و آرزوی همه ما ایران دوستان که این واژگان نقد و شیوا پارسی دوباره به کار گرفته شوند و ادب سار پر گوهر کهن ایران زمین جانی دوباره گیرد می توان با اندکی دگرگونی در گفتار اندیشه مان واژگان زیبای پارسی جایگزین واژگان بیگناه به ویژه عربی نماییم و فرهنگ زبان نیاکانمان نیکو گفتارمان که مان نیک گفتاری از آموزه زرتشت مستیسنامی باشد ارزش نهیم
منابع ها . تاریخ خط نوشته اندرو رابینسون تاریخ خط های جهان نوشته یوهانس فریدریش پژوهش های استاد رکن الدین همایون فرخ

یکی از ویژگی های زبان پارسی توانایی بالای واژه سازی است
دکتر حسابی که بر 10 زبان جهان چیرگی داشت، میگوید زبان پارسی که از راه آمیزش ریشه ها و پسوندها و پیشوندها واژه سازی میکند بسیار توانمندتر از زبان اَربی ( =عربی ) است که با بردن ریشه های سه حرفی به وزن های گوناگون واژه سازی میکند
...
[مشاهده متن کامل]

- توان واژه سازی زبان پارسی:۲۲۶/۲۷۵/۰۰۰
- توان واژه سازی زبان اربی ( =عربی ) :۱/۷۵۰/۰۰۰

زبان پارسی به چندین مرحله و سطح در دوران زمانی مختلف تقسیم میشود.
زبان اجدادی مردمان آریایی پارسیان.
۱ - زبان سانسکریت
۲ - زبان پارسی اوستا
۳ - زبان پارسی باستان
۴ - زبان پیشا میانه یا پارسی متاخیر
...
[مشاهده متن کامل]

۵ - زبان پارسی میانه پهلوی ( اشکانی و ساسانی )
۶ - زبان پارسی نوین ( جدید ) ( یا همان پارسی دری )
بخش ( تقسیم ) میشود.

زبان پارسی همان زبان فارسی است در لصل زبان پارسی درست است نه فارسی بخاطر حمله عراق به ایران حرف پ تبدیل شد به ف چون در زبان عربی حرف پ نیست

بپرس