زرده

/zarde/

معنی انگلیسی:
yolk, yolk(of an egg)

لغت نامه دهخدا

زرده. [ زَ دِه ْ ] ( نف مرکب ) زردهنده. بخشاینده پول و زر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زر شود.

زرده. [ زَ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) زردک. زرتک. ( فرهنگ فارسی معین ). اسبی را گویند که زردرنگ باشد. ( برهان ). اسبی را گویند که رنگ آن زرد باشد. ( جهانگیری ). اسب زردرنگ. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( از ناظم الاطباء ). اسبی که زردرنگ باشد. ( فرهنگ فارسی معین ). سمند. قسمی اسب زردرنگ. ( یادداشت ، بخط مرحوم دهخدا ) : و اسب زرده آن جنس که بغایت زرد بود، نیک باشد و بروی درم درم سیاه و بش و ناصیه و دم و خایه و کون و میان ران و چشم و لب او سیاه بود. ( قابوسنامه ، از حاشیه برهان چ معین ).
مبادا که خورشید نصرت برآید
جز از سایه زرده تیزگامت.
انوری.
زرده ٔشام و نقره خنگ سحر
چرخ را زیر ران نبایستی.
مجیر بیلقانی.
از پشت سیاه زین فروکرد
بر زرده گامران برافکند.
خاقانی.
شمع که درعنان شب زرده وش و سیاه بود
از لگد براق جم مُرد بقای صبحدم.
خاقانی.
نی به شکرخنده برون آمده
زرده گل نعل به خون آمده.
نظامی.
سوی عجم ران منشین در عرب
زرده روز اینک و شبدیز شب.
نظامی.
فلک از بهر نشست هر روز
کرده بر زرده خور طوق و ستام.
اثیر اومانی.
انامل تو چو گردد سوار زرده کلک.
کمال ( از آنندراج ).
ترک من سرمکش ز پرده خویش
درکش آخر عنان زرده خویش.
امیرخسرو ( ایضاً ).
|| زردی میان تخم مرغان را نامند. ( جهانگیری ). قسمت زردرنگ درون تخم مرغ را گویند. ( حاشیه برهان چ معین ). ماده زرد تخم مرغ. ( ناظم الاطباء ). زردی تخم مرغ. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مقابل سپیده ، قسمت درونی زردرنگ تخم طیور. مُح . صفرةالبیض . ( از یادداشتهای بخطمرحوم دهخدا ) :
خورش زرده خایه دادش نخست
بدان داشتش چندگه تندرست.
فردوسی ( یادداشت ایضاً ).
دو خایه کرد و بلغده شد و هم اندروقت
شکست و ریخت هم آنجا سپیده و زرده.
سوزنی ( یادداشت ایضاً ).
مصون از آفات دهر بوقلمون چون زرده خایه در سپیده. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 54 ).
- زرده تخم مرغ ؛ زرده خایه. مح. ( از دهار ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ماده زردرنگ که میان تخم مرغ ودروسطسفیده قراردارد، اسب زردرنگ
( اسم ) ۱ - اسبی که زرد رنگ باشد . ۲ - قسمت زرد رنگ درون تخم مرغ . ۳ - صفرا زرداب . یا زرده کامران ۱ - آفتاب . ۲ - روز یوم .
دهی از دهستان کوه دشت است که در بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع است

فرهنگ معین

(زَ دِ ) ۱ - (اِمر. ) قسمت زردرنگ درون تخم مرغ . ۲ - (اِ. ص . ) اسب زردرنگ .

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) مادۀ زردرنگ که میان تخم مرغ و در وسط سفیده قرار دارد.
۲. [قدیمی] اسب زردرنگ.

گویش مازنی

/zarde/ مرتعی در راستوپی سوادکوه & زرد رنگ

واژه نامه بختیاریکا

از اسامی مردانه
( زَرده ) زردکوه بختیاری

دانشنامه عمومی

زرده (دالاهو). زرده ( به کُردی: زه رده ) روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان دالاهوی استان کرمانشاه ایران است. مردم این روستا کرد بوده و به زبان کردی هورامی صحبت می کنند. مردم زرده پیروی آیین یارسان هستند و این روستا به سبب قرار داشتن بارگاه های شخصیت های مقدس یارسان، از اماکن مقدس این آیین به شمار می آید و در تاریخ این آیین نقش مهمی دارد.
این روستا در دهستان بان زرده قرار داشته و بر اساس سرشماری خانه بهداشت محل جمعیت آن ( ۳۸۰ خانوار ) ۱۳۷۰نفر بوده است. [ ۱]
در روستای زرده بقایای دیوار و محوطه های داخلی یک قلعهٔ باستانی به نام قلعه یزدگرد قرار دارد که قدمت آن به دوران اشکانیان مربوط می شود. خود قلعه در نزدیکی روستا و بر روی ارتفاعات مشرف به آن قرار دارد. [ ۲] [ ۳] [ ۴]
روستای زرده به سبب قرار داشتن چندین بارگاه و محوطهٔ مذهبی مربوط به مذهب یارسان در آن، روستایی مقدس به شمار می آید. زیارتگاه های بابایادگار، داوود، سید درویش، هانی تا و چشمه غسلان ( حوض کوثر ) در جوار این روستا قرار دارند. [ ۵]
روستای زرده در صبحگاه روز ۳۱ تیر ۱۳۶۷[ ۶] بمب های شیمیایی مورد حمله قرار گرفت. [ ۷] [ ۸] در این حمله ۲۷۵ نفر از مردم که برای برگزاری جشن مذهبی در محل بارگاه داوود و بارگاه بابایادگار گردآمده بودند، جان خود را از دست دادند و ۱۱۴۶ نفر زخمی شده یا به عوارض ناشی از استنشاق گازهای سمی دچار شدند. علاوه بر مردم روستا، از روستاهای دیگر نیز جمعیتی برای انجام نیایش به روستا آمده بوده است. جمعیت زرده در آن زمان ۱۷۰۰ نفر بوده است. [ ۷] [ ۹] تعدادی از بمبها با فاصله اندکی در انتهای روستا فرود آمدند، اما یکی از بمبها بر روی چشمه آب این روستا فرود آمد و افرادی که از آب آن استفاده کردند دچار عوارض وخیمی شدند. [ ۷] [ ۹] [ ۱۰]
عکس زرده (دالاهو)عکس زرده (دالاهو)

زرده (طارم). زرده یک روستا در ایران است که در استان زنجان واقع شده است. [ ۱] زرده ۱۴۲ نفر جمعیت دارد.
عکس زرده (طارم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
آزاد فارسی'>

دانشنامه آزاد فارسی

زَرده (yolk)
زَرده
نوعی ذخیرۀ غذایی، بیشتر شامل چربی ها و پروتئین ها. در تخم بسیاری از جانوران یافت می شود. زرده تغذیه جنین در حال رشد را درون تخم فراهم می کند.

پیشنهاد کاربران

زرده شعاع: زردی نور.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۷ ) .
زرده :در معنی زرده ی تخم مرغ، زرده در پهلوی زرتگ zartag بوده است .
( ( خورش زردهٔ خایه دادش نخست
بدان، داشتش یک زمان تندرست ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 281. )
زرده ( zarda ) : [ اصطلاح چوپانی ] الاغ زرد.

بپرس