زمین بوسیدن


معنی انگلیسی:
to do homage

لغت نامه دهخدا

زمین بوسیدن. [ زَدَ ] ( مص مرکب ) نوعی از تعظیم بود. ( آنندراج ). بوسیدن خاک برای تعظیم. ( فرهنگ فارسی معین ) :
زمین را ببوسد و پوزش نمود
بر آن مهتری آفرین برفزود.
فردوسی.
اگر زمین تو بوسد که خاک پای توام
مباش غره که بازیت میدهد عیار.
سعدی.
می کند شبنم گرانی بر عذار نازکت
ابر می بوسد زمین از دور گلزار ترا.
صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بوسیدن خاک برای تعظیم .

پیشنهاد کاربران

زمین بوسیدن درورزش پهلوانی و ورزش کهن باستانی، ، به مناسبت نهایت افتادگی و خاکساری است ، وزیر پا نهادن غرور ، و مبارزه با نفس است، و یعنی من از خاک هم پایین تر هستم ، و نشانه ی تسلیم است وفردوسی میفرماید ، درروز گارانتی قدیم دربارپادشاهی آستان بوسی متداول بوده ، باسپاس ، خاکسار ورزش ع. ا. مشکانی
به گمان می رسد که نشان افتادگی و خاکساری است ، خاک زیرپوست، و بوسیدن خاک بدین معناست که من ازخاک هم کمتر ، وزیر پا نهادن غرور وخود بینقی است، ودر شاهنامه بدان اشاره شده

بپرس