زمین تخت

دانشنامه عمومی

مدل زمین تخت یا تصور صاف بودن کره زمین مفهومی از یک پنداشت باستانی و از دیدگاه علمی رد شده در مورد شکل زمین به عنوان یک صفحه یا قرص هندسی است. [ ۱] بسیاری از تمدن های قدیمی به کیهان نگاری زمین تخت اعتقاد داشتند؛ از جمله در یونان تا زمان عصر کلاسیک، تمدن های خاور نزدیک تا عصر هلنیستی، هند تا زمان امپراتوری گوپتا و چین تا قرن هفدهم میلادی. نظریه زمین کروی به واسطه فیثاغورس در فلسفه یونان باستان مطرح شد و ارسطو توانست با استفاده از شواهد تجربی، کروی بودن زمین را ثابت کند. [ ۲]
تصور زمین تخت امروز رد شده و زمین کروی از نظر علمی ( مشاهده ) به طور کامل به اثبات رسیده است. با این حال گروه های زمین تخت گرا از طریق شبه علم و تئوری های توطئه هنوز هم سعی در تبلیغ تصور غیرعلمی زمین تخت دارند. [ ۳] در زمان های قدیم که ابزارها و تکنولوژی امروزی وجود نداشت، برخی مردم آن زمان تصور می کردند که زمین باید مسطح باشد. [ ۴] طبق دلایل علمی موجود باید زمین را گرد ( کروی ) دانست دلایلی همچون ماه گرفتگی که باید سایه زمین بر روی ماه بیافتد که با نظریه تخت بودن زمین غیرممکن است.
بر اساس اعلام سازمان های فضایی ارتفاع لازم برای دیدن انحنای زمین بالای ۴۰۰ کیلومتر است.
افراد وقتی در قایقی درمیان دریا قرار می گرفتند، سطح آب های اطراف خود را که فاصله خیلی زیاد از آن ها نداشت، مسطح می دیدند و آسمان را به صورت کاسه وارونه ای می دیدند که روی آب ها را پوشانده. امروزه، زمین تخت گرایان هم آسمان را به شکل یک کاسه یا نیم دایرهٔ وارونه می دانند و به آن گنبد آسمان می گویند، که در پشت آن ستاره ها به همراه ماه و خورشید و آب وجود دارد؛ عده ای از زمین تخت گرایان خورشید و ماه را داخل گنبد می دانند و عده ای آنرا بیرون از آن می دانند، اما این دو گروه در عمده و بقیهٔ قوانین تفکر زمین تخت تفاهم دارند و موافق هستند.
خطی که آسمان و آب را به هم وصل می کرد افق نامیده اند. در دیدگاه زمین تخت گرایان، دلیل صاف بودن افق این است که زمین صاف است و آب دریاها که روی سطح زمین قرار گرفته است هم، به همین دلیل صاف است و طرفداران این تفکر، دلیل اینکه در لیوان یا در هر جسمی با کف غیر صاف سطح آب تغییر نمی کند و صاف می ماند را این دانسته اند که سطح زمین صاف است و گرانش از سطحی صاف آب را جذب می کند.
عده ای می گفتند که خورشید ارابه طلایی شعله ور است که اسب های جادویی و پرنده آن را در آسمان می کشیدند، و صبح ها خدای خورشید در مشرق سوار ارابه می شود، او و اسب هایش به آسمان صعود کرده و هنگام غروب به پایان غربی زمین می رسند. در تاریکی شب در حالی که از ارابه طلایی شعله ورش هیچ نوری به چشم نمی خورد، به مشرق برمی گردد. با وجود داشتن چنین عقیده ای که زمین را تخت فرض می کردند، باز هم پرسش هایی در ذهنشان نقش می بست از جمله اگر زمین صافی داریم عمق آنچه اندازه است؟ آیا می توان با حفر یک چاه به پایان زمین رسید؟ چرا زمین به پایین نمی افتد؟ در توجیه این پرسش ها هندی ها عقیده داشتند که زمین بر پشت فیل های بزرگی قرار گرفته که این امر مانع پایین افتادن زمین می شود، و خود فیل ها هم بر پشت یک لاک پشت غول آسا ایستاده اند و لاک پشت هم درون یک اقیانوس پهناور شناور است، باز سوالات جدیدی پیش می آمد که عمق این اقیانوس چه قدر است؟ پایان آن کجا است؟ بزرگی آنچه اندازه است؟ بنابراین گرچه زمین صاف یا تخت بود اما پذیرفتن آن چندان هم کار آسانی نبود.
عکس زمین تختعکس زمین تختعکس زمین تختعکس زمین تختعکس زمین تختعکس زمین تخت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس