زن در قصص قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زن در قصص قرآن. زن در قصص قرآن، به مثابه یک عنصر اصیل می ماند. انسانی است خردمند و رشدیافته که امور را به ترازوی اندیشه می سنجد و نقش خویش را به عنوان یک انسان متفکر و سازنده جامعه ایفا می کند.
در میدان زندگی، زن از نظر حقوقی شخصیت انسانی، قلمرو و مسئولیت هایش با مرد یکسان است، مگر در آنجا که اختلاف آن دو از لحاظ آفرینش و خلقت الهی سبب تفاوت استعدادهایش و عملش با مردان گردد. به همین منظور در قصص قرآن کریم، زن به مثابه یک عنصر اصیل چهره می نماید. انسانی است خردمند و رشدیافته که امور را به ترازوی اندیشه می سنجد و نقش خویش را به عنوان یک انسان متفکر و سازنده جامعه ایفا می کند. از اراده ای سرسختانه بهره دارد که با آن مرزها را می شکند و بندها را می گسلد تا خواست خویش را چنان که باید تحقق بخشد. بهترین نمونه این چهره، همسر فرعون است که فریفته جاه و مقام و جلوه های فرعونی و مقهور شیطان نمی گردد و از قلمرو نفوذ فرعون می رهد و اقتدار او را از هم می درد و قرآن او را به عنوان الگوی زنان مثل می زند.«و خدا بر کسانی که ایمان آورده اند، زن فرعون را مثل می زند» و اما در مقابل، زنانی نیز هستند که گاه با حق به ستیز بر می خیزند و از هدایت سر می پیچند.«خدا برای کافران مثل زن نوح و لوط را می آورد که هر دو در نکاح دوتن از بندگان صالح خداوند بودند ولی به آنها خیانت ورزیدند»
دختر شعیب در قرآن
در قصه های قرآنی، زن به حسب طبیعت مونث خویش در جستجوی زوج است، بی آنکه حیا و کبریای خود را فراموش نماید.قرآن رفتار دختر شعیب (علیه السّلام) را با حضرت موسی (علیه السّلام) این گونه ترسیم می نماید:«یکی از آن دو که بر حیا راه می سپرد، نزد او آمده و گفت: پدرم تو را می خواند تا مزد آب دادنت را بدهد» به راستی این گام برداشتن چه زیبا ترسیم شده است. راه سپردن بر حیا و چه شگفت مندانه قرآن این صحنه را باز می آفریند، حیا را گستره ای می شمارد که آن دختر روی آن گام بر می دارد. او نه بر زمین، که بر حیا گام می زند.
پادشاهی زن
در دیگر جای قرآن کریم، زن را پادشاهی می یابیم صاحب جاه و حکمت. این تجلی از پادشاه سبا است. وی الگوی یک زن حکمران است که در جایگاه رهبری در هنگامه بحران، مقهور عواطف و احساسات خود نگردیده و با دلیری و بیداری با آن رویا رو می شد.اگرچه در آثار هنری امروزی مثل: داستان ها، نمایشنامه ها و... زن پایه ای اصلی به عنوان عنصری فعال در جذب خواننده یا بیننده حضور دارد، اما در قصص قرآن کریم زن در جایی حضور دارد که جایگاه اوست و درخور شان و منزلت اوست و هرگز بر شالوده خودنمایی، دیگر فریبی و... عمل ننموده است تا عواطف و احساسات را از رهگذر زیبایی به سوی خویش معطوف سازد؛ مانند قصه اصحاب کهف، قصه عبد صالح و موسی (علیه السّلام) و قصه ذوالقرنین. با این حال از همان زیبایی و تاثیر و نفوذی برخوردارند که قصه یوسف دارد.قرآن کریم در مجموع آیات مربوط به زنان جایگاه واقعی و اصیل زن و مقام و منزلت شایسته او را بیان می نماید و الگوهای رضای عملی زنان را برای ما ترسیم می نماید. و چه زیباست تا هنرمندان و فعالان اجتماعی بتوانند از قرآن کریم الگو گرفته و در آ ثار خویش چهره واقعی و در خور زنان را به تصویر کشند.

پیشنهاد کاربران

بپرس