زنانگی

/zanAnegi/

معنی انگلیسی:
peculiar to woman, feminine, female, femininity, womanhood

فرهنگ عمید

۱. زن بودن.
۲. (اسم ) کارهای مخصوص به زنان.

فرهنگستان زبان و ادب

{femininity} [مطالعات زنان] مجموعه ویژگی هایی که ادعا می شود زن بودن را تشکیل می دهند

مترادف ها

woman (اسم)
ماده، کلفت، زن، رفیقه، بانو، مؤنث، جنس زن، زنانگی

femininity (اسم)
زنانگی

womanliness (اسم)
زنانگی، صفات زنانه

muliebrity (اسم)
زنانگی، عالم نسوان، وظایف زنانه، مادینگی

فارسی به عربی

امرات , انوثة

پیشنهاد کاربران

مهربان، نجیب، اصیل، بامرام، صبور، رشادت، غیرت زنانه
در ضمن باید در نظر داشت که مردانگی و زنانگی متضاد نبوده و جدا از بحث جنسیت برای زنان زنانگی و برای مردان مردانگی استفاده میشود.

بپرس