زنجیر

/zanjir/

مترادف زنجیر: بند، سلسله، غل

معنی انگلیسی:
chain, streak, succession

لغت نامه دهخدا

زنجیر. [ زِ / زَ ] ( اِ ) معروف است و به عربی سلسله گویند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). کوچه ، مصرعه ، سبزه ، طره از تشبیهات اوست. ( آنندراج ). سلسله و رسن فلزی و مرکب از حلقه های درهم قرار گرفته. ( از ناظم الاطباء ). و آن رسنی است فلزی ، مرکب از حلقه های متصل بهم. پهلوی «زنجیر» ، در اوراق مانوی ( به پارتی ) «زنیچی هر» سلسله. ( حاشیه برهان چ معین ). سلسله و آن طناب گونه ای است از آهن یا فلزی جز آن که از حلقه های درهم افکنده کرده اند . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رشته ای است مرکب از حلقه فلزی متصل بهم. سلسله. ( فرهنگ فارسی معین ) :
جوان چون بدید آن نگاریده روی
بکردار زنجیر مرغول موی.
رودکی.
فری زآن زلف مشکینش چو زنجیر
فتاده صدهزاران کلج بر کلج.
شاکر بخاری.
کلاهی دگر بود مشکین زره
چو زنجیر گشته گره بر گره.
فردوسی.
بزد بر کمربند کلباد بر
بر آن بند زنجیر پولاد بر.
فردوسی.
یکی حلقه زرین بدی ریخته
از آن چرخ کار اندر آویخته
فروهشته زو سرخ زنجیر زر
بهر مهره ای درنشانده گهر.
فردوسی.
بیاراسته طوق یوز از گهر
بدو اندر افکنده زنجیر زر.
فردوسی.
صد سخن گوید پیوسته چو زنجیر بهم
که برون ناید از آن صد، سخنی سست و سقیم.
فرخی.
رزبان تاختنی کرد به شهر از رز خویش
در رز بست به زنجیر و به قفل از پس و پیش.
منوچهری.
نه بپرورد نشان باشد آژیر همی
نه رهاشان کند از حلقه زنجیر همی.
منوچهری.
و طرازی سخت باریک و زنجیر بزرگ و کمری از هزار مثقال پیروزه ها در او نشانده. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 150 ).
ترا خط قید علومست و خاطر
چو زنجیر، مر مرکب لشکری را.
ناصرخسرو.
به چشم نهان بین ، عیان جهان را
که چشم عیان بین ، نبیند نهان را
جهانست به آهن نشایدْش ْ بستن
به زنجیر حکمت ببند این جهان را.
ناصرخسرو.
به زنجیر عنصر ببستندمان
چو دیوانگان چون به بنداندریم.
ناصرخسرو.
خاقانی از هوایت در حلقه ملامت
زنجیرها گسسته وز یکدیگر بریده.
خاقانی.
زنجیر همی برم تعویذ همی سوزم
دیوانه چنین خواهد این یار که من دارم.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

حلقه های فلزی ری یادرشت بهم پیوسته شبیه طناب
( اسم ) رشته ایست مرکب از حلقه های فلزی متصل به هم سلسله .

فرهنگ معین

(زَ ) [ په . ] (اِ. ) رشته ای است فلزی متصل به هم .

فرهنگ عمید

حلقه های فلزی ریز یا درشت به هم پیوسته شبیه رشته یا طناب، سلسله.

فرهنگستان زبان و ادب

{chain} [شیمی، مهندسی بسپار] ساختاری شیمیایی که در آن اتم های همانند از طریق پیوندهای شیمیایی به یکدیگر متصل شده اند

واژه نامه بختیاریکا

کِتِن

دانشنامه عمومی

زنجیر نام رشته ای است که از حلقه های متصل به هم ساخته شده است. زنجیرها معمولاً از فلز ساخته شده اند. زنجیرها معمولاً به یکی از دو شکل زیر بسته به نوع استفاده ساخته می شوند:
• زنجیرهایی که برای کشیدن، بلند کردن اشیا یا برای جلوگیری از سرقت بکار گرفته می شوند، که این زنجیرها به هر طرف قابلیت انعطاف پذیری دارند.
• زنجیرهایی که برای انتقال قدرت ماشین آلات ساخته می شوند و تنها در یک سو قابلیت انعطاف دارند، مانند زنجیر دوچرخه
زنجیرها به طور عمده برای انتقال توان مکانیکی در انواع مختلفی از ماشین آلات کشاورزی، صنعتی و خانگی استفاده می شوند. از جمله کاربردهای زنجیرها می توان به استفاده از آنها برای نوارهای نقاله، ماشین های سیم کشی، ماشین های لوله کشی، دستگاه های چاپ، خودروها، موتورسیکلت ها و دوچرخه ها اشاره کرد.
در اغلب اوقات، توان توسط یک زنجیر فلزی از طریق گذر از روی دنده زنجیر منتقل می شود. هر دنده زنجیر دارای تعدادی مشخص دندانه است که در فواصل خالی بین پین های متوالی یک زنجیر قرار می گیرند. با چرخیدن دنده زنجیر، زنجیر بر روی دندانهای دنده زنجیر نشسته و باعث انتقال نیروی مکانیکی می شود.
زنجیرهای فلزی دست کم از ۲۲۵ سال پیش از میلاد ساخته شده است. [ ۱]
اختراع زنجیر فلزی اگرچه به صورت رسمی در سال ۱۸۸۰ میلادی به نام هانس رینولد ( Hans Renold ) ثبت شده است اما ترسیماتی که از لئوناردو داووینچی در قرن ۱۶ ام میلادی به جای مانده است حاکی از وجود این زنجیرهای فلزی در آن زمان نیز هست.
زنجیر دوچرخه از چند جفت صفحات خارجی و داخلی و معمولاً از جنس فولاد ساخته شده است که توسط پرچهایی به یکدیگر متصل شده اند. هر جفت صفحهٔ داخلی توسط یک غلتک از یکدیگر جدا شده و استوانه ( میخ ) پرچ، بسیار محکم میان دو صفحهٔ خارجی پرس شده است. این استوانه آزادانه در محور صفحات داخلی و غلتک می چرخد.
همه زنجیرهای دوچرخه مدرن با استاندارد «گام نیم اینچی» ساخته شده اند، به این معنی که فاصله اسمی هر میخ پرچ با میخ پرچ بعدی، نیم اینچ است. دندانه های خودرو نیز برای پذیرش زنجیرهای دوچرخه، با همین استاندارد نیم اینچی تعبیه شده اند. با این حال، نکته مذکور به این معنی نیست که همه مدل های زنجیر از همه تولیدکنندگان با یکدیگر قابل تعویض هستند.
زنجیر نقش مهمی در اتلاف یا صرفه جویی انرژی دوچرخه سوار به عهده دارد. روان بودن زنجیر به جهت کاهش اتلاف انرژی و مقاوم بودن آن در برابر نیروهای کششی از مشخصه های زنجیر است. [ ۲]
عکس زنجیرعکس زنجیرعکس زنجیرعکس زنجیرعکس زنجیر

زنجیر (فیلم ۱۹۸۴). زنجیر ( انگلیسی: The Chain ) یک فیلم کمدی - درام بریتانیایی به کارگردانی جک گلد است که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. [ ۱]
فیلیس لوگان
آنا مسی
برنارد هیل
بیلی وایتلاو
جودی پارفیت
لئو مک کرن
نایجل هاثورن
• دیوید تراتون
عکس زنجیر (فیلم ۱۹۸۴)

زنجیر (فیلم ۲۰۰۵). زنجیر ( به هندی: Silsiilay ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۵ و به کارگردانی خالد محمد است. در این فیلم بازیگرانی همچون تابو، بومیکا چاولا، ریا سن، آشمیت پاتل، جیمی شرگیل، سلینا جایتلی، آنیتا حسناندانی ریدی، دالی بیندرا ایفای نقش کرده اند.
عکس زنجیر (فیلم ۲۰۰۵)

زنجیر (فیلم ۲۰۱۳). زنجیر ( به هندی: Zanjeer ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۳ و به کارگردانی آپوروا لاکیا است. در این فیلم بازیگرانی همچون رام چاران، پریانکا چوپرا، سانجی دات، پراکاش راج، ماهی گل ایفای نقش کرده اند.
عکس زنجیر (فیلم ۲۰۱۳)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

سلسله

مترادف ها

curb (اسم)
جلوگیری، بازداشت، زنجیر، عنان، جدول، لبه پیاده رو، هویزه، حاشیه پیاده رو

link (اسم)
بند، زنجیر، قلاب، پیوند، حلقه زنجیر، دانه زنجیر

bond (اسم)
کفیل، پیوستگی، قرارداد، بند، ضمانت، قید، ضمانت نامه، اوراق قرضه، رابطه، زنجیر، قرارداد الزاماور، عهد و میثاق

fetter (اسم)
پا بند، قید، مانع، زنجیر، بخو

chain (اسم)
حلقه، زنجیر، رشته، سلسله، ریسه، کند و زنجیز

track (اسم)
راه، اثر، نشان، خط، باریکه، زنجیر، لبه، جاده، تسلسل، توالی، شیار، مسیر، رد پا، مسابقه دویدن، خط اهن، خط راه آهن

hobble (اسم)
پا بند، داد و بیداد، زنجیر

sling (اسم)
بند، زنجیر، رسن، فلاخن، قلاب سنگ، تسمه تفنگ

manacle (اسم)
بند، قید، زنجیر، دست بند، بخو

catena (اسم)
زنجیر، رشته، سلسله

tow (اسم)
زنجیر، طناب، دوتا، یدک کش، یدک کشی

فارسی به عربی

سحب , سلسلة , عقال , غل , قید

پیشنهاد کاربران

واژه زنجیر
معادل ابجد 270
تعداد حروف 5
تلفظ zanjir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: zanĵir]
مختصات ( زَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی zanjir
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
دیدم لب های "مظلوم" را با زنجیر دوخته شد وبا قفل محکم بسته شد!
قفل را شکستم وزنجیر را انداختم دور؛ أمّا مظلوم هنوز ساکت وخاموش ماند وهیچ ناله نمیزنه!
اندکی بعد فهمیدم نه چشم بینا دارد نه گوش شنوا دارد نه زبان گویا دارد!
...
[مشاهده متن کامل]

واین زنجیر وقفل را برای ساکت وسرکوب کردن نبود بلکه برای نشانهء بی فایده بودن بیدار وکمک کردن به این "مظلوم" بوده است!
"صم بکم عمی فهم لا یعقلون"
أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ مَنْ کانَ فی‏ ضَلالٍ مُبینٍ

واژه زنجیر کاملا پارسی است چون در ترکی می شود زنجیر ولی این واژه پارسی است که در زبان ترکی های گرامی رفت این واژه یعنی زنجیر صد درصد پارسی است.
منبع. https://lamtakam. com/dictionaries/moen/16886/زنجیر
زنجیر ( Chain ) : [ قطعات دوچرخه ] واسطه انتقال نیرو از طبقها به خودروهاست .
زنجیر گسسته: رها.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۰۳ ) .
زنجیر از ترکیب ( زان ) مخفف از آ ن و ( گیر ) درست شده ودر واقع ( زانگیر ) بوده که هر حلقه حلقه دیگر را میگیرد
حلقه های متصل به هم ولی انعطاف پذیر ، متصل و جاری شونده
سلسله ، بند
به معنای سلسه، به اردو و پشتو ، سیریز می شود.
اسم بچه اسب بہ بلوچی

بپرس