زودباور

/zudbAvar/

مترادف زودباور: احمق، ساده، ساده لوح، کانا، مغفل

متضاد زودباور: دیرباور

معنی انگلیسی:
credulous, bumpkin, gullible, trustful, trusting, easy of belief, sucker, childlike, credulous, green tumb, greenhorn, confiding

لغت نامه دهخدا

زودباور. [ وَ ] ( ص مرکب )آنکه سخن دیگران را بی درنگ و بی اندیشه می پذیرد و باور می کند. ساده لوح. مقابل دیرباور. ( فرهنگ فارسی معین ). زوداعتقاد و ساده لوح و ساده دل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ساده لوح، مقابل دیرباور، بدون اندیشه باورکردن
( صفت ) آنکه سخن دیگران را بیدرنگ باور میکند ساده لوح مقابل دیر باور .

فرهنگ معین

(وَ ) (ص مر. ) ساده لوح .

فرهنگ عمید

آن که سخن کسی را زود و بی اندیشه باور می کند، ساده لوح.

واژه نامه بختیاریکا

سروشی؛ تُلُهی

دانشنامه عمومی

زودباور ( ژاپنی: 蒲田行進曲 ) فیلمی به کارگردانی کینجی فوکاساکو است که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد.
میوری کازاما
کیکو ماتسوزاکا
کیزو کانیه
سونی چیبا
هیرویوکی سانادا
• اتسوکو شیهومی
عکس زودباور
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

fall guy (اسم)
زود باور

credulous (صفت)
زود باور

untutored (صفت)
زود باور، نااموخته

فارسی به عربی

ساذج

پیشنهاد کاربران

ساده دل، ساده لوح، زود باور، خوش باور
هالو . . . . ساده . . . .
gullible، naive, credulous
آدم خام و زودباور

بپرس