ستارخان

/sattArxAn/

لغت نامه دهخدا

ستارخان. [ س َت ْ تا ] ( اِخ ) سردار ملی ( وفات در 1332هَ. ق. )، پسر حاجی سن قراچه داغی. یکی از دو مدافع مشهور تبریز در مقابل قشون عظیم محمدعلی شاه قاجار است. در مدت یازده ماه تمام از روز بیست و سوم جمادی الاولای 1326 الی 8 ربیع الثانی 1327 چون وی رئیس مجاهدان تبریز و ارامنه و قفقازیها بود و مقاومت شدید اهالی تبریز در مقابل سی وپنج الی چهل هزار قشون دولتی منحصراً در تحت راهنمایی و سرکردگی وی صورت میگرفت شهرت او از داخل بخارج ایران سرایت کرد و در غالب جراید اروپا و امریکا هر روز نام «ستارخان » در صفحه اول روزنامه ها چاپ میشد.اعمال حیرت آور ستارخان روی ایران را در اوایل قرن چهاردهم هجری در تمام خارجه سفید گردانید و میتوان اورا بارزترین نمونه شجاعت و دلاوری و مردی و مردانگی و وطن پرستی نژاد ایرانی محسوب داشت. مقاومت سخت این شخص که از طبقه سوم مردم بیرون آمده بود در مدت یازده ماه تمام در مقابل چهل هزار نفر قشون بیرحم خونخوار دولتی تولید حسن احترام و اعجاب و تحسینی برای اوو برای عموم ایرانیان در تمام دنیا نموده که نظیرش را در تاریخ ایران در دو سه قرن اخیر سراغ نداریم.
در اواخر چون کار اهل تبریز بواسطه محاصره و نرسیدن آذوقه سخت شده بود پس از مذاکره قنسولهای روس و انگلیس و تصویب خود دولتین قرار شد که عده ای از قشون روس به تبریزآمده راه جلفا را باز کنند لهذا در روز یکشنبه هشتم ربیعالثانی 1327 هَ. ق. / 29 آوریل 1909 م. عده ای از قشون روس تحت سرکردگی ژنرال از نارسگی به تبریز وارد شدند و راه جلفا را باز کردند و محاصره تبریز پایان یافت و راه ورود آذوقه برای مردم شهر باز شد و قشون غارتگر دولتی از اطراف تبریز متفرق شدند و بدین طریق نقشی که مرحوم ستارخان و مرحوم باقرخان در دفاع تبریز و دفاع مشروطه بازی کردند به انتها رسید. ولی در عین حال چون بواسطه حضور قشون روس در تبریز موقعیت خطرناکی برای ایشان ایجاد شده بود، مرحوم ستارخان و باقرخان و جمعی دیگر از رؤسای آزادیخواهان در اواخر جمادی الاَّخر سنه 1327 هَ. ق. / اواخر ماه مه 1909 م. بقنسولگری عثمانی در تبریز پناهنده شدند. در روز 8 ربیعالاول 1327 هَ. ق. / 20 مارس 1910 م. ستارخان و باقرخان در تحت فشار روسها تبریز را ترک گفتند و به تهران آمدند، و در سی ام رجب همان سال یعنی 1328 هَ. ق. / 7 ماه اوت سنه 1910 م. در پارک اتابک در تهران که منزلگاه ستارخان و باقرخان و مجاهدین ایشان بود جنگ سختی مابین قشون دولتی که میخواستند مجاهدین را خلع سلاح نمایند و مابین مجاهدین که این تقاضا را نمی پذیرفتند روی داد، و وساطت وزیر مختار آلمان بارون کوات و سفیر کبیرعثمانی برای ترک مخاصمه مفید نیفتاد و سرانجام قشون دولتی غالب آمد و قریب سی تن از مجاهدان را کشتند وسیصد نفر اسیر شدند. و پس از ختم غائله دولت در حق ستارخان و باقرخان شهریه مناسب شأن و مقام ایشان برقرار گردانید. چهار سال بعد از این واقعه ستارخان در اثر عواقب این جراحت از قراری که برادر آن مرحوم تقریر می کرده دار فانی را بدرود گفت. وفات آن مرحوم در روز بیست و هشتم ذی الحجه سنه 1332 هَ. ق. / 16نوامبر 1914 م. یعنی در اوایل جنگ جهانگیر اول روی داد، در تهران و در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم در شش کیلومتری جنوب تهران مدفون شد و سن او در وقت وفات در حدود پنجاه سال یا شاید قدری هم زیادتر بوده است. ( از وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی ، مجله یادگار سال 5 شماره 1 و 2 ).

فرهنگ فارسی

سالار ملی ابن حاجی حسن قراجه داغی سردار مشروطه (ف.۱۳۳۲ ه.ق.۱۲۲۹ه.ش. ) وی شخص اول از دو مدافع مشهور به تبریز است در برابر قشون محمد علی شاه قاجار ( ۱۱ ماه تمام از ۲۳ جمادی الاول تا ۸ ربیع الثانی ۱۳۲۷ ه.ق. ) . چون در ین مدت در راس جمیع مجاهدان تبریز و ارامنه و قفقازیان بود و مقاومت شدید تبریزیان در مقابل قشون عظیم دولتی منحصرا تحت راهنمایی و قیادت شخص او اداره میشد تدریجا شهرت وی از داخل بخارج ایران سرایت کرد وصیت شجاعت و مردانگی او باقطار جهان رسید . در اواخر چون کار اهل تبریز بواسطه محاصره و نرسیدن آزوقه بسیار سخت شده بود پس از مذاکره مابین قونسولهای روس و انگلیس و تصویب دولتین قرار بر این شد که عده ای از قشون روس به تبریز آمده راه جلفا را باز کنند و در روز یکشنبه هشتم ربیع الثانی ۱۳۲۷ عده ای از قشون روس به تبریز وارده شده راه جلفا را باز کردند و محاصره تبریز پایان یافت و راه برای ورود آزوقه باز شد و قشون دولتی از اطراف تبریز متفرق شدند . باین ترتیب وظیفه ستارخان و باقرخان در دفاع تبریز و دفاع مشروطه بپایان رسید ولی چون بواسطه حضور قشون روس در تبریز موقع خطرناکی برای ایشان ایجاد شده بود در اواخر جمادی الاخره ۱۳۲۷ به قونسولخانه عثمانی پناهنده شدند . در روز ۸ ربیع الاول ۱۳۲۸ ستارخان و باقر خان تحت فشار روسها تبریز را ترک گفتند و بتهران آمدند و در سی ام رجب همان سال در پارک اتابک که منزلگاه آنان و مجاهدان ایشان بود جنگ سختی بین قشون دولتی که میخواستند مجاهدان را خلع سلاح کنند و بین مجاهدان که این تقاضا را نمی پذیرفتند روی داد و عاقبت قشون دولتی غالب آمده سی تن را کشته و سیصد تن را اسیر کردند و ستارخان مجروح و باقر خان اسیر گردید . پس از ختم غایله دولت در حق ستارخان و باقر خان شهریه ای مناسب شان ایشان برقرار کرد . چهار سال بعد از این واقعه ستارخان بر اثر زخم پا که از عواقب جنگ مذکور بود وفات یافت .

دانشنامه آزاد فارسی

ستّارخان (تبریز ۱۲۸۲ـ تهران ۱۳۳۲ق)
ستّارخان
(ملقب به: «سردار ملی») مجاهد معروف در انقلاب مشروطیت . از اهالی ارسباران و پسر حاج حسن قراچه داغی و نخستین کسی بود که در دورۀ استبداد صغیر در تبریز، در برابر نیروهای دولتی مقاومت و مردم را ضد آن ها تحریک کرد. قبل از مشروطیت، شغل فراشباشی داشت و از عیاران و لوطی های محله امیرخیز تبریز و از ارادتمندان میرزا علی آقای ثقةالاسلام، پیشوای فرقۀ شیخیۀ آذربایجان، بود. یک بار با مأمورین ولیعهد (محمدعلی شاه ) درافتاد و از تبریز گریخت و مدتی به راهزنی مشغول بود، اما پس از مدتی به تبریز بازگشت و به شغل دلالی اسب پرداخت . از ۲۰ جمادی الاول ۱۳۲۶ تا ۸ ربیع الثانی ۱۳۲۷، رئیس مجاهدین مدافع تبریز بود و در مقاومت شدید و طاقت فرسای اهالی شهر در مقابل قشون دولتی ، شهامتِ بسزایی از خود نشان داد . بعد از فتح تهران، به دعوت ملا محمدکاظم خراسانی، همراهِ گروهی از مجاهدان خود به تهران آمد (۱۳۲۸ق) که با استقبال کم نظیر مردم تهران روبه رو شد. او به همراه مجاهدانش در پارک اتابک، محل سفارت روسیه در تهران، ساکن گردید و در وقایع سیاسی روز به اعتدالیون متمایل شد و نسبت به سیدعبدالله بهبهانی ارادتی خاص یافت . پس از ترور سیدعبدالله (۱۳۲۸ق)، مجلس دستور خلع سلاح عمومی را صادر کرد. ستارخان و مجاهدانش که آن را ترفندی علیه نیروهای انقلابی می دانستند، نخست بدین کار گردن ننهادند و همین امر، موجب درگیری میان نیروهای دولتی به ریاست یپرم خان با ستارخان در پارک گردید که به شهادت گروهی از مجاهدان و زخمی شدن ستارخان انجامید (۳۰ رجب ۱۳۲۸ق). او چند سال، از این زخم رنج برد و در تهران درگذشت و در باغ طوطی در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی (ع ) دفن شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس