سخیف

/saxif/

مترادف سخیف: کم خرد، سبک عقل، کم عقل، پست، جلف، زشت، سبک، قبیح، مبتذل، ناپسند ، نادرست، غلط، بی اساس، بی پایه، واهی، سست، ضعیف

متضاد سخیف: رصین

برابر پارسی: سبک

معنی انگلیسی:
bawdy, weak

لغت نامه دهخدا

سخیف. [ س َ ]( ع ص ) مرد کم عقل و سبک. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). مرد تنک خرد. ( مهذب الاسماء ) : اعیان درگاه رااین حدیث سخیف نمود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 413 ).
سخیف عقل گمان برد کو همی گوید
خدای ما به جهان در زن و پسر دارد.
ناصرخسرو.
که هر که رأی ضعیف و عقل سخیف دارد از درجتی عالی برتبتی خامل می گراید. ( کلیله و دمنه ). || ثوب سخیف ؛ جامه کم بافت. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). جامه تنک. ( مهذب الاسماء ). جامه اندک ریسمان و تنک بافته شده. ( غیاث ). جامه شل و شلاته. مقابل صفیق ( ریزبافت ، قرص ، محکم ).

فرهنگ فارسی

سست، سبک، ضعیف، ناقص، سبک عقل
( صفت ) ۱ - ناقص عقل کم خرد . ۲ - ضعیف . ۳ - پست دون .
مرد کم عقل و سبک مرد تنک خرد

فرهنگ معین

(سَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - ناقص عقل . ۲ - ضعیف . ۳ - پَست .

فرهنگ عمید

۱. سست.
۲. سبک.
۳. ضعیف.
۴. ناقص.
۵. سبک عقل.

پیشنهاد کاربران

سخیف از کلماتی همچون استخفاف و مخفف خفیف تخفیف اختفا مخفی خوف منشعب شده. ردیف و زنحیره همین کلمات هم ریشه ، مفهوم این کلمه را در جایگاه خودش به ما نشون می ده
همون واژه �سبک� بهتره هست
تلفظ: ( سَ )
[ عربی ]
( صفت )

۱ - ناقص عقل.
۲ - ضعیف.
۳ - پَست.
adjective
[more obscene; most obscene]
1 a : relating to sex in an indecent or offensive way
◀️The book is filled with obscene [= ( informal ) dirty] pictures
...
[مشاهده متن کامل]

◀️He was accused of making obscene phone calls
b : very offensive in usually a shocking way
◀️obscene lyrics/language
◀️He made an obscene gesture at the driver who cut him off
2 : so large an amount or size as to be very shocking or unfair
◀️The company's executives earn obscene salaries.
◀️He spends an obscene amount of money on clothes
3 : morally disturbing or upsetting
◀️What an obscene [=disgusting] waste of money!

بد و دشوار
کم خرد، کم عقل، سست، ضعیف
بی اساس، سبک و کم ترزش

بپرس