سر رسیدن


مترادف سر رسیدن: منقضی شدن، تمام شدن، وارد شدن ناگهانی

معنی انگلیسی:
to arrive unexpectedly, to come to maturity

لغت نامه دهخدا

سررسیدن. [ س َرْ، رَ / رِ دَ] ( مص مرکب ) غفلتاً وارد شدن. در همان وقت که ضرور بود حاضر آمدن. فجاءةً درآمدن. غیرمنتظر آمدن. || سپری شدن مدت. به انتها رسیدن مدت. به آخر آمدن مدت. ( یادداشت مؤلف ): مدت اجاره سررسیده است.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ناگهان رسیدن ناگاه حاضر شدن : به سبب تعمیر جاده راه بسته شد سه اتومبیل دیگر هم سر رسید .

فرهنگ معین

( ~. رَ یا رِ دَ ) (مص ل . ) ناگهان رسیدن .

فارسی به عربی

ضوء

پیشنهاد کاربران

بپرس