سرزه

لغت نامه دهخدا

سرزه. [ س َ زِه ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. دارای 143 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دانشنامه عمومی

سرزه (بشاگرد). سرزه، روستایی در دهستان پارامون بخش گافر و پارامون شهرستان بشاگرد در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۹۹ نفر ( ۲۴ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس سرزه (بشاگرد)

سرزه (سربیشه). سرزه یک روستا در ایران است که در دهستان مود شهرستان سربیشه واقع شده است. [ ۱] سرزه ۸۹ نفر جمعیت دارد.
عکس سرزه (سربیشه)

سرزه (سیریک). سرزه، روستایی در دهستان بیابان بخش مرکزی شهرستان سیریک در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱، ۶۳۳ نفر ( ۳۵۵ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس سرزه (سیریک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

" زه "در بلوچی به معنی زاده میباشد، مثلا پسونده بعضی از فامیل ها حسن زهی ( حسن زاده )
وبه جایی که چشمه از انجا میجوشد سر زه ( یعنی جایی که آب از آنجا میزهد ) میگویند ، زهیدن یعنی زاییدن
احتمالا در روستاهایی با عنوان سرزه مردم با اصالت بلوچ هم باشند.
سرزه یعنی سرچشمه. سر یعنی ابتدا ، اول. و زه به رگه های آب گفته می شود. . . . سرزه روستایی از توابع بخش فین واقع در هفتاد کیلومتری شمال شرقی بندرعباس قرار گرفته است شغل مردم این دیار غالبأ کشاورزی میباشد

بپرس