سرم

/serom/

مترادف سرم: خونابه

معنی انگلیسی:
serum

لغت نامه دهخدا

سرم. [ س َ ] ( اِ ) کنگر و آن رستنیی بود که برگش خاردار است و آن را پزند و با ماست خورند و بعربی حرشف خوانند. ( برهان ) ( از آنندراج ).به لغت شیرازی اسم فشاع است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

سرم. [ س َ رَ ] ( ع اِ )درد کون. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

سرم.[ س َ ] ( ع صوت ) کلمه ای است که بدان سگ را زجر کنند،فیقال : سَرْماً سَرْماً. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

سرم. [ س ُ ] ( ع اِ ) دهان روده که مخرج ثفل است. ( غیاث ) ( آنندراج ). اندرون دبر مردم. ج ، اسرام. ( مهذب الاسماء ). نام دیگر معاء مستقیم است. ( از ابوعلی سینا در قانون ص 215 ).

سرم. [ س ِ رَ ] ( ترکی ، اِ ) لفظ ترکی است بمعنی دوال خراشیده. ( غیاث اللغات ). دوالی که روی آن را خراشیده باشند تا نرم شود و به همین مناسبت کسی را که از بسیاری کار دستها پینه بسته باشد سرم دست گویند. ( آنندراج ) :
از بهر پای باز تو صیاد لامکان
از پشت شیر لجه خضرا کشد سرم.
؟ ( از رشیدی ).
رجوع به سیرم شود.

فرهنگ فارسی

یکی از سه پسر فریدون . در اوستا ( فروردین یشت بندهای ۱۴۴ - ۱۴۳ ) از ممالک ایران و توران و سلم و سائینی و داهی اسم برده شده است .سه مملکت اول یاد آور داستان معروف فریدون است که جهان را در میان سه پسر خود سلم و تور و ایرج تقسیم کرده . مملکت سلم یا سرم در اوستا آمده و در تعیین محل آن اشکال است . مورخان این مملکت را روم و روس و آلان ومغرب و خاور زمین و بلاد فرنگستان و اروپا ذکر کرده اند و خاورشناسان نیر بحدس و احتمال پرداخته برخی بقوم سامی نژاد سلیم که در آسیای صغیر در مملکت لیکیه ساکن بوده اند متوجه شده اند ولی غالب آنان گمان برده اند که قوم سلم همان طوایف معروف ساورمات یا سورمات باشند و مارکوارت نیز بر این عقیده بود. سرمتها قومی بودند آریایی نژاد . سرزمین آنان از شمال شرقی دریاچه آرال تا رود ولگا امتداد داشت . آنان چادر نشین بودند و از تمدن و زندگانی شهری بهره ای نداشتند. بنا بقول مورخان قدیم یونان و روم مادها خود را از بستگان و خویشان سرمتها میخواندند ( یشتها پور داود ۶ - ۵۵ : ۲ برهان چا . م . معین : سلم ).
( اسم ) ۱ - خون آبکی خونابه . ۲ - دارویی مایع مانند که برای جلوگیری از مرض به وسیله آبدزدک به بدن تزریق کنند .
دهان روده که مخرج ثقل است . اندرون دیر مردم . جمع اسرام .

فرهنگ معین

(س رَ ) (اِ. ) تسمه ، دوال .
(س رُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - خون آبکی . ۲ - دارویی مایع حاوی مواد قندی یا ویتامین ها یا سایر داروهای حیاتی که جهت جلوگیری از بیماری یا برای ادامه حیات از محفظه ای شیشه ای یا پلاستیکی به وسیلة لولة پلاستیکی توسط سرنگ مخصوص از طریق سرخ رگ به بدن بیمار تزریق

فرهنگ عمید

= کَنگر
محلول آب مقطر حاوی موادی مانند املاح، ویتامین، و مانند آن که برای تغذیه یا درمان به بیمار تزریق می شود.
تکۀ چرمی که پشت آن را تراشیده باشند، تسمه، دوال.

فرهنگستان زبان و ادب

{serum} [زیست شناسی] مایعی که پس از جدا شدن بخش منعقدشدۀ خون یعنی یاخته های خونی و فیبرینوژن باقی می ماند

گویش مازنی

/sorem/ خرم - چمن زار

واژه نامه بختیاریکا

( سرم * ) استرم

دانشنامه عمومی

سرم (خون). سرم ( به فرانسوی: Sérum ) بخش مایع خون پس از لخته شدن است.
فرق اصلی سرم با پلاسما در این است که برخلاف پلاسما سرم خون فاقد پروتئینهای انعقادی مانند فیبرینوژن است. سایر پروتئینها، آنتی ژنها، آنتی بادیها، آنزیمها و الکترولیتهای خون در سرم آن موجودند.
برای تهیه سرم بدین طریق عمل می شود که پس از عمل خونگیری خون را داخل لوله آزمایش ریخته و چند دقیقه صبر می کنیم تا خون لخته شود  سپس با یک لوله همزن شیشه ای بدون شکستگی آن را به هم می زنیم و پس از سانتریفوژ مایع به دست آمده روئی سرم است پس سرم فاقد فیبرینوژن است چون اجازه داده ایم خون لخته شود و فیبرینوژن به فیبرین تبدیل شود  وفیبرین در داخل لخته خون باقی مانده و از مایع خون جدا شده است بنا براین به مایع خون که فاقد فیبرینوژن باشد سرم گویند. اما برای تهیه پلاسما پس از خونگیری اجازه لخته شدن را به خون نمی دهیم به وسیله اضافه کردن هپارین و یا سیترات ویا ( چلاتور کلسیم ) EDTA  یا گذاشتن در یخچال آنزیم های انعقادی را غیر فعال می کنیم و پس از سانتریفوژ مایع روئی پلاسما است بنا براین به مایع خون که حاوی فیبرینوژن است پلاسما گویند.
عکس سرم (خون)

سرم (مایع). سِرُم ها ( به فرانسوی: Sérum ) محلول های مایع نگهدارنده یا کریستالوئیدی حاوی الکترولیت، آب و نیازهای سلولی هستند که از طریق سیاهرگ ها تجویز می شوند.
سرمها اصولاً به چهار گروه کلی تقسیم بندی می شوند:
• محلولهای کریستالوئید جهت جبران کاهش مایعات یا الکترولیتها مانند سرم رینگر، رینگرلاکتات، سرم نرمال سالین، سرم قندی نمکی و سرم قندی
• محلولهای کلوئید جایگزین پلاسما جهت جبران کاهش حجم داخل عروقی مانند دکستران و هماکسل
• محلولهای غذایی ( جایگزینی تغذیه وریدی ) مانند سرم آمینو اسیدی و سرم اینترالیپیدی
• محلولهای با کاربرد درمانی خاص مانند سرم مانیتول
محلولهای کریستالوئید ممکن است جهت جانشین کردن الکترولیتها و آب از دست رفته از طریق اسهال و استفراغ بکار روند. مصرف بیش از حد آن ها سبب تجمع سدیم و حجم آب اضافی در بدن، اِدِم ریوی و نارسایی قلب می شود. محلولهای هیپرتونیک در درمان مسمومیت با آب و افزایش حجم آب خالص بکار می روند.
این سرم دارای آب استریل به همراه ویتامین ها گلوگز نمک و املاح معدنی است که باعث میشود بدن فرد را به مدت ۳ روز زنده نگهدارد و برای مصارف بیماران خونریزی مغزی و قلبی استفاده میشود مواد موجود آن برای مردان و زنان جداگانه است املاح معدنی شامل آهن کلسیم منیزیم پتاسیم سولفات فسفات فسفر گوگرد روی مس سدیم ید و ویتامین های محلول در آب و محلول در چربی به شکل حلال در آب است ( ویتامین های محلول در چربی به شکل پودر در آب حل شدند و سرم دوباره تصفیه شده تا مواد یک دست بدست بی آیند )
گروه درمانی این سرم، الکترولیت است و ترکیبات آن شامل سدیم و کلراید و PH محلول ۷–۴٫۵ می باشد. این سرم برای جایگزینی مایعات و الکترولیت در صورت کم بودن سدیم به دلیل از دست رفتن الکترولیتها بکار می رود. در بیمارانی که قادر به مصرف مایعات و غذا از راه دهان نیستند محلولهای هیپرتونیک به صورت تزریق وریدی همراه با محلولهای قندی مصرف می شود. تزریق وریدی این سرم به عنوان حلال بعضی داروها بکار می رود. نرمال سالین به سرم کلرید سدیم نه دهم درصد گفته می شود.
گروه درمانی این سرم الکترولیت و جانشین شونده پلاسما است. این سرم چند الکترولیتی است و شامل سدیم، پتاسیم، کلسیم، کلر و لاکتات می باشد. رینگر لاکتات یک محلول یونی است که حجم خون را افزایش داده و تعادل آب و الکترولیتها را برقرار می سازد. یون لاکتات موجود در این فراورده که به سرعت به یون بی کربنات متابولیزه می شود، در تنظیم تعادل اسید - باز دخالت دارد. این سرم برای جایگزینی مایعات و الکترولیتهای از دست رفته، برقراری تعادل مجدد آب و الکترولیت بدن به خصوص قبل و پس از جراحی مصرف می شود.
عکس سرم (مایع)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سِرُم (serum)
مایعی شفاف، حاصل از خون منعقدشده. این مایع در واقع پلاسمای خوناست که پروتئین های ضدانعقادآن جدا شده اند، ولی حاوی آنتی بادی ها، سایر پروتئین ها، و نیز چربی هاو قندهای خون است. این مایع را به صورت مصنوعی نیز تولید و برای محافظت در برابر بیماری ها به کار می برند.

مترادف ها

serum (اسم)
خونابه، سرم، اب خون، اب پنیر

فارسی به عربی

مثل

پیشنهاد کاربران

"خونابه"
واژه خونابه را هم می توان به جای بخش مایع خون ( پلاسما ) به کار برد هم به جای سرم تزریقی که آب مورد نیاز در خون را فراهم می کند.
ما سِرُم پوست و مو هم داریم، برای اینها چه واژه پارسی پیشنهاد می کنید؟
بخش مایع خون کامل که فاقد فاکتور های انعقادی خون است. ( برعکس پلاسما که حاوی فاکتور های انعقادی است )
سرنگ از فعل سولماز و تورکی است.
پادابه
Drip

بپرس