سرمد کاشانی

لغت نامه دهخدا

سرمد کاشانی. [ س َ م َ دِ ]( اِخ ) اسمش سعید، از میر ابوالقاسم فندرسکی حکمت فراگرفت و در خدمت مشایخ تصفیه کرد و آخرالامر به هندوستان افتاد و در عهد داراشکوه شهادت یافت. او راست :
عمری است که آوازه منصور کهن شد
من از سر نو جلوه دهم دار و رسن را.
( از مجمع الفصحاء ج 2 ص 20 ).
قتل وی به نقل مؤلف مرآت الخیال بسال 1072 هَ. ق. بوده است ، مؤلف ریحانة الادب به نقل از خزینة الاصفیا سال 1080 نوشته است. ( از حاشیه آتشکده آذر چ شهیدی ص 7 ). رجوع به ریاض العارفین ص 86 شود.

فرهنگ فارسی

اسمش سعید از میر ابو القاسم فندرسکی حکمت فرا گرفت و درخدمت مشایخ تصفیه کرد و آخر الامر بهندوستان افتاد و در عهد دارا شکوه شهادت یافت .

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از اثر آفرینان است
شاعر، متخلص به سرمد مشهور به سعیدا. وی از ارامنه و یا یهودیان کاشان بود که عاقبت به شرف اسلام مشرف شد و به تصوف مایل گشت به درجه ی بالایی در عرفان نایل شد. محمدسعید چندگاهی محضر میر ابوالقاسم فندرسکی و ملاصدرای شیرازی را درک کرد، در خدمت مشایخ به تصفیه ی باطن پرداخت، آخرالامر مجذوب شده و به هندوستان رفت.
از آن پس برهنه می گشت. چنان بود که هرچه داشت به یغمائیان داد تا آن که از ستر عورت هم باز ماند. سرمد پس از چندی اقامت در تته به لاهور رفت و سپس به حیدرآباد دکن و از آنجا به دهلی عزیمت کرد و در آن شهر با پسر شاه جهان آشنایی یافت.
لیکن عالمان شرع با او به دشمنی برخاستند و سرمد به فتوای یکی از عالمان بنام ملا عبدالقوی و موافقت فقیهان دیگر به قتل رسید قبرش نزدیک مسجد شاه جهان آباد و مزار اهل دل است. از جمله آثارش: «دیوان» شعر.

پیشنهاد کاربران

بپرس