سرهم بندی

/sarhambandi/

مترادف سرهم بندی: کارسرسری، کار بی دقت

معنی انگلیسی:
bungle

لغت نامه دهخدا

سرهم بندی. [ س َ هََ ب َ ] ( حامص مرکب ) در تداول عوام کاری را بسرعت و بی دقت کافی و تنها برای ادای تکلیف انجام دادن. ( یادداشت مؤلف ).
- سرهم بندی کردن ؛ بی استحکام کاری انجام دادن. با عدم دقت کاری را انجام کردن.

فرهنگ فارسی

سطحی و سرسری کاری را انجام دادن .
در تداول عوام کاری را بسرعت و بی دقت کافی و تنها برای ادای تکلیف انجام دادن ٠

فرهنگ معین

(سَ رِ هَ. بَ ) (حامص . ) (عا. ) کاری را سرسری انجام دادن .

فرهنگ عمید

۱. کاری را سرسری انجام دادن.
۲. چیزی سست و بی دوام ساختن.

مترادف ها

bungle (اسم)
سرهم بندی

botch (اسم)
سرهم بندی، وصله و پینه بدنما، کار سرهم بندی، ورم

botching (اسم)
سرهم بندی

پیشنهاد کاربران

بپرس