سرپیچی

/sarpiCi/

مترادف سرپیچی: امتناع، تخطی، تخلف، تمرد، خلاف، روگردانی، سرکشی، عصیان، نافرمانی

متضاد سرپیچی: اطاعت، انقیاد

معنی انگلیسی:
contravention, contumacy, defiance, disobedience, noncompliance, refusal, revolt, offense

لغت نامه دهخدا

سرپیچی. [ س َ ] ( حامص مرکب ) نافرمانی. تمرد.

فرهنگ فارسی

نافرمانی عصیان .

فرهنگ معین

( ~ . ) (حامص . ) نافرمانی .

فرهنگ عمید

نافرمانی.
* سرپیچی کردن: (مصدر لازم ) [مجاز] نافرمانی کردن.

مترادف ها

refusal (اسم)
رد، امتناع، روگردانی، سر پیچی، استنکاف، اباء

disobedience (اسم)
خیرگی، خود سری، سرکشی، نافرمانی، عدم رعایت، عدم اطاعت، سر پیچی

transgression (اسم)
تجاوز، گناه، خطا، تخلف، سر پیچی، عصیان

insubordination (اسم)
سرکشی، نافرمانی، سر پیچی

recusance (اسم)
سر پیچی، امتناع از حضور در مجالس عبادت

recusancy (اسم)
سر پیچی، امتناع از حضور در مجالس عبادت

فارسی به عربی

تجاوز , رفض , عصیان

پیشنهاد کاربران

بپرس