سفر اخرت

واژه نامه بختیاریکا

( سفر آخرت ) رَه بِرَو مَیَو

پیشنهاد کاربران

هر کدام از ما افراد انسانی برای محاسبه و تعیین تعداد زندگی های دنیوی خود در بطن لایه ها یا سطوح با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو حد؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف و تعداد ظهورات و پیدایشات و به کثرت رسیدن های متوالی این عالم بهمراه این آسمان و زمین و تعداد وقوع مه بانگ های متوالی مختص این عالم در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد، نیازی نداریم که علامه دهر یا فرهیخته و فرخنده و فرزانه و یا حکیم و عارف و شاعر باشیم و یا فارغ تحصیل از یکی از دانشگاه های معتبر بین المللی با درجات دکترا و فوق دکترا در رشته های نجوم و کیهان شناسی باشیم و یا اینکه در یکی از حوزه های دینیه ( نه علمیه ) در رشته طلبگی موفق به دریافت درجه اشتهاد و اشتداد و اجتهاد و فتوا دهندگی در زمینه سر به نیست کردن این متفکر و آن اندیشمند و آن دگر اندیش و دگر باور شده بوده باشیم و یا به عنوان استاد در حوضه ها به دیگران درس خارج و درون داده بوده باشیم بلکه کافیست که دو ثابت کلی و جاودانه زیر را کشف نمائیم :
...
[مشاهده متن کامل]

الف - طول زمانی سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد به سال ( سال شمسی مفیدتر و ساده تر خواهد بود تا سال قمری ) .
ب - طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی محتوای کیهان در مرکز و وقوع دو مه بانگ متوالی.
پس از کشف این دو ثابت کلی و جاودانه ، آنگاه می توانیم به کمک یک ماشین حساب معمولی نتیجه بند الف را بر نتیجه بند ب تقسیم نماییم و سپس حاصل آنرا دوباره بر عدد ۷ تقسیم نماییم و آنرا بخاطر بسپاریم و بدانیم که برای همه افراد انسانی یکی می باشد. و زمانیکه به خود و هدف و مفهوم و معنای زندگی انسانی و منشاء و چگونگی پیدایش جهان و حکمت و قدرت و علم و آگاهی و خود آگاهی و دیگر ابعاد مطلق و بیکران خداوند می اندیشم ، شاید مفید باشد که سوال زیر را طرح نمائیم و سعی کنیم در حد توان به یک پاسخ حقیقی و منطبق بر واقعیت و حداقل قانع کننده برای خود دست یابیم یا پی ببریم:
چرا خداوند متعال در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار فقط یک سامان یا نظم کلی کیهانی و یک زندگی و عشق انسانی و یا به بیانی دیگر یک عالم بهمراه یک آسمان و یک زمین را نیافریده است بلکه در محتوای هرکدام از آنها بطور مطلقا یکسان و برابر، هفت سامان یا نظم کلی کیهانی و هفت زندگانی و عشق انسانی و یا به بیانی دیگر هفت عالم را بهمراه هفت آسمان و زمین آفریده است ؟ مطمئنن ارائه یک پاسخ حقیقی به چرائی این سوال خارج از توان قوای ادراکی فهم و عقل انسان می باشد، اما همین سوال را می توان به شکل زیر طرح نمود که پیدا کردن پاسخ امکان پذیر باشد : ما انسان ها چگونه و چطور و از چه راه و روش صحیح و راست و درست و مطمئن و یقینی می توانیم به حقیقت داشتن عوالم و آسمان ها و زمین های هفتگانه پی ببریم و مثل دیگران از راه تقلید طوطی وار نگوئیم و ادعا نکنیم که خداوند متعال در این زمینه و در این باره در فلان کتاب دینی چنین و چنان سروده است.
یک نکته مهم دیگر در مورد اتفاقات یا رویداد های بعد از مرگ : برخلاف بینش و باور ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، در آنسوی دیوار نامرئی مرگ ( حائل یا پرده یا مرز غیر قابل روئیت بین عالم غیب و شهود در همین دنیا ) هیچگونه دام و تله مخوف و سهمگین و خطرناک و هیچگونه عذاب و سزای موقت برزخی و اُخروی در انتظار هیچ فرد انسانی در کمین ننشسته است بلکه نفس مجرد هر فرد انسانی ( یعنی من یا خود و نه روح ؛ نه روان ؛ نه جان ؛ نه عقل و نه چیز دیگری ) به موازات خواب ژرف و شیرین مرگ از مشاهده زندگی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین در قالب رویاهای حقیقی و روشن تر از روشنایی روز های دنیوی بر خوردار خواهد گردید به طول هفت برابر عمر کلی کیهان و کلیه آرزو های نیک هر فرد انسانی به تدریج و هرکدام به نوبه و ترتیب خاص و ویژه خویش بطور کامل بر آورده می شوند، طوریکه کوچکترین ضرر و زیان و خسارتی به موجودات دیگر وارد نخواهد گردید. تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر در همین دنیا پس از اینکه بعد از وقوع مه بانگ هشتم در سطحی برتر و کمال یافته تر از حالت و کمیت و کیفیت فعلی از نو آفریده خواهد شد. و آنهم نه یک بار و صد بار و هزار و یک بار بلکه دقیقا به تعداد زندگی های دنیوی و آنهم نه تنها در محتوای این کیهان یا جهان بین بلکه در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر.
اگر خیالپردازان دینی در رقابت های سر سختانه با این بینش و باور نوین و علمی ، ابراز داشتند که این باور منشاء آسمانی ندارد و از طرف خداوند متعال ابلاغ نگردیده است، پاسخ من به آنان این خواهد بود : خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه خشک و خالی در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل یا خرد محض انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. در ادامه دو بیت شعر کودکانه خود را خدمتشان عرض خواهم نمود :
دست بر دارید ، زمین بگذارید ، رها کنید و بگذرید از این سد و مانع عظیم باز دارنده یعنی آئین یکتا پرستی / زیرا که چیز دیگری نبوده و نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/.
اگر سماجت بخرج دادند و توجهات مرا به حقیقت داشتن دریافت وحی از طریق گوش سر معطوف داشتند، آنگاه پاسخ من در خدمت و پیشگاه اعلا و والای آن حضرات چنین خواهد بود :
شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری و احیانا صنعت و فن دانش بنیاد.

این حرکت و راه و سفر بسیار طولانی بسوی آخرت، آغاز هم دارد و آن منزلگاه اولیه هیچ چیز دیگری نبوده است غیر از نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی محتوای طبیعت و کیهان با کمیت و کیفیت بهشت برین که یک بار برای همیشه و جاودانگی آفریده شده و ازلی و ابدی می باشد و انسان در محیط و محتوا و تصویر کلی و جزئی آن هیچگونه دخل و تصرفی نمی تواند بنماید و یا به کمک کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی خود روی آن کوچکترین اثرات مثبت یا منفی بگذارد. آن زندگی و سعادت اولی - آخری و یا مبدئی - ازلی - ابدی مشمول حال جاودانگی است و لذا ایده تهیه توشه راه آخرت دینی یک مفهوم و ایده انتزاعی فهمانی و عقلانی بیش نبوده و نمی باشد و هدف بیان و نگارش آن توسط بنیانگذاران ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی چیز دیگری نبوده است غیر از زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ به کمک تبلیغ و ترویج آن . آغار این سفر عبارت نبوده و نیست از آمدن بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمد از بیرون به درون این دنیا و به اصطلاح این گذرگاه پس از جدایی و طرد و رانده شدن آنان از باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند متعال و تبعید آنان به روی کره زمین و رجعت و بازگشت آنان و فرزندانشان و نوادگان و نبیره گان و نتیجه هایشان از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن به قول حکیم ملاصدرا در قالبی مثالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر. محتوای ( نه محیط ) آن سامان یا نظم اولیه طبیعت و کیهان با کمیت و کیفیت بهشت برین و زندگی طولانی مدت درون آن در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و صلح و صفا و سلامتی و لذت و شادی و خرّمی و عدل و اخلاق برای کلیه موجودات زنده بطور همزمان به پایان رسیده و در مرکز متراکم گردیده و کلیه فعلیت ها به قوه های محض و کلیه کثرت ها به وحدت دمایی بسیار داغ و چگال و سنگین تبدیل شده اند ( تجرد یا تکینگی فیزیکی به زبان علمی ) . آن نطفه داغ کیهانی پس از وقوع اولین مه بانگ و انبساط و سرد شدن در نهایت نقصان و امکان اخس و در اولین مرتبه و درجه تکاملی به کثرت رسیده و زندگی کلی و جزئی خود را تجربه و پشت سر نهاده است و پس از آن به شکل وادی به وادی یا منزل به منزل یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه در سیر صعودی بسر می برد و هر بار در یک مرتبه و درجه تکاملی برتر از مراتب و درجات تکاملی قبلی و پیشین به ظهور و پیدایش و کثرت می رسد و زندگی های کلی و جزئی خودرا پشت سر رها می کند طوریکه هیچ اثری از آن باقی نمی ماند غیر از خمیر مایه ساختاری واحد و یگانه. این روند یعنی وقوع اولین مه بانگ و انبساط و سرد شدن و به کثرت رسیدن در نهایت نقصان و تجربه زندگی کلی و جزئی تنها خاص و ویژه این عالم بهمراه این آسمان و زمین نمی باشد بلکه برای شش عالم و شش آسمان و زمین دیگر هم در طول همدیگر صادق می باشد. این هفت عالم هرکدام بهمراه یک آسمان و یک زمین خاص و ویژه خویش و یا این هفت سامان یا نظام کلی کیهانی بهمراه زندگانی ها و عشق های هفت گانه انسانی همیشه در طول هم و پشت سر همدیگر و در طول تک بُعدی زمان و بیزمانی در فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده ( همیشه برابر با طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی ) در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه آن در یک مرتبه و درجه تکاملی مساوی به ظهور و پیدایش و کثرت می رسند و از گذرگاه خویش عبور می کنند. و هرکدام در نوع خاص و ویژه خویش در یک مرتبه و درجه تکاملی برتر از قبل به فاصله زمانی هفت برابر طول عمر کلی کیهان به ظهور و پیدایش و کثرت می رسند و آنهم بر اساس فاکتور 8n یا ۸ اِن . اِن یا n عبارت است از اعداد صحیح و طبیعی از یک تا یک حد معین که در حال حاضر فقط خداوند متعال به مقدار یا حد نهائی آن علم و آگاهی مطلق دارد، اما انسان علمی و خدا اندیش ( و نه انسان دینی خدا نیندیش ) هم در آینده موفق به کشف و تعیین مقدار آن خواهد شد. هدف مقطعی این حرکت و راه و سفر کلی و بسیار طولانی محتوای کیهان یا جهان در معاد یعنی در پایان سفر بازگشت به همان سامان یا نظم احسان و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی و برخورداری مجدد از همان زندگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی می باشد و آنهم در رکاب و بهمراه خداوند متعال به عنوان هرکدام از کل های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و ما یعنی کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی به عنوان اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی. لذا انا الله به این معنا نبوده و نمی باشد که ما مثل بابا آدم و ننه حوا از بهشت و آسمان و پیشگاه بیکران خداوند متعال جدا و طرد و رانده شده بوده باشیم بلکه به این معنا که توسط او و به امر وی و از ابعاد فراوان و بیکران وی آفریده شده ایم ( و نه از عدم یا نیستی ) و آنهم نه برای طاعت و بندگی و الا یعبدون. لذا بخش دوم این آیه قرآنی به شکل ؛ و انا علیه راجعون، به معنای رجعت و بازگشت ما بسوی اوست ، متناقض و متضاد و نافی معنای بخش اول آیه می باشد و تصور و بینش و باور پیروان این سه دین به اصطلاح توحیدی ( اما در اصل ثنویتی ) در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید در زمینه جدا بودن و بریده شدن از خداوند ، مطمئنن و یقینن و بدون شک و تردید ریشه در همان داستان آدم و حوا دارد که یک افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشد و محتوای آن از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.
...
[مشاهده متن کامل]

در پایان کلام کودکانه امروز خویش که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشد، عرض می نمایم که کشف اصلی و محوری و مرکزی تئوری علمی مه بانگ ( صرف نظر از جزئیات علمی ) عبارت است از نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و وقوع مه بانگ های متوالی هفتگانه بر اثر آن می باشد و شاه کلید طلائی برای باز کردن قفل زده شده بر کتاب آفرینش و دروازه عالم غیب و امر و ملکوت و افتتاح و گشایش آن و مطالعه حکمت حقیقی خداوند متعال و مشاهده بخش پنهانی عالم غیب در پشت پرده ظاهر عالم شهود و خلق و مِلک . این عالم شهودی و خلقی و ملکی جدا و بیگانه از عالم غیب و امر و ملکوت نمی باشد بلکه یکی از سیما ها ؛ چهره ها ؛ جلوه ها ؛ جمال ها و جلال های هفتگانه آن می باشد و در نوع خاص و ویژه خویش دارای سطوح یا لایه ها و یا مراتب و درجات مختلف تکاملی فراوان بین دو حد اشاره شده در بالا در طول این حرکت و راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد و شش جنبه کلی باطنی دیگر به شکل شش عالم هم هرکدام در نوع خاص و ویژه خویش به همین اندازه از درجات مختلف تکاملی برخوردار می باشند و تا زمانیکه کلیه این لایه ها یا سطوح و یا مراتب و درجات مختلف تکاملی در طول این سفر پشت سرهم و هرکدام در قالب یک عالم واقعی و عینی و شهودی به ظهور و پیدایش و کثرت نرسند و زندگی ها و عمر های کلی و جزئی خویش را تجربه و پشت سر رها نکنند، مطمئن و یقینن و بدون هیجگونه شک و تردیدی هیچ گونه خبری از آخر زمان دینی و آخرت و برپایی قیامت کبرای دینی نخواهد بود. هر فرد انسانی می تواند در حد توان خویش در سرودن افسانه نوین آفرینش به روش و زبان علمی و حتا به زبان ادبی و شعری و هنری کمک کند.

بپرس